عنوان :
...
کتاب :
...
منبع :
...
تاریخ :
...
گوینده :
...
مکان :
...
بسم اللّه الرحمن الرحيم رحلت علامه طباطبايى ضايعهاى براى مسلمين من قبلاً بايد از اين ضايعهاى كه براى حوزههاى علميه و مسلمين حاصل شد ـ و آن رحلت مرحوم علامه طباطبايى است 1
ـ اظهار تأسف كنم و به شما و ملت ايران و خصوص حوزههاى علميه، تسليت عرض كنم. خداوند ايشان را با خدمتگزاران به اسلام و اولياى اسلام محشور فرمايد و به بازماندگان ايشان و به متعلقين و شاگردان ايشان صبر عنايت فرمايد. آقاى كروبى 2
قبل از اينكه من بيايم اينجا با من ملاقات كردند و از متصديان امور آن بنيادهاى شهيد در همۀ شهرستانها و از مأمورين دولتى كه تماس با اين مسائل دارند و خصوصاً از ملت بزرگ ايران كه در اين مسائل كوشا هستند، اظهار تشكر كردند و من هم از همه تشكر مىكنم و اميدوارم كه خداوند شما جوانهاى عزيز را كه در خدمت اسلام هستيد و شما جوانهاى معلول را كه در خدمت اسلام صحت خودتان را از دست داديد و شهداى عزيز ما و بازماندگان شهداى عزيز ما را حفظ كند و به شما شفا عنايت كند و به ما و به همه، صبر در اين امور. البته بنياد شهيد، يك بنيادى است كه من تاكنون يك كلمه انتقاد از آن نشنيدهام و آقاى كروبى خدمتگزار خوبى است براى شهدا و معلولين. اميدوارم كه همۀ شماها موفق باشيد كه خدمت خودتان را افزون كنيد و اين شهدا را و اين خانوادۀ شهدا را و اين معلولين را و اين بازماندگان شهدا را مثل عائلۀ خودتان محسوب كنيد و در راه خدمت به آنها كوشش كنيد كه اين خدمت بسيار ارجمندى است، بسيار بزرگى است. و مطمئن باشيد كه خداوند تبارك و تعالى به شما اجر در دو دنيا عنايت مىفرمايد. اهميت حفظ جمهورى اسلامى من در محضر شما آقايان و در محضر ملت، يك مطلب از مسائل داخلى بايد عرض كنم و يك مطلب هم از مسائل منطقه: در مسائل داخلى، آنطور كه احساس مىشود و به من اطلاع داده شده است، يك جريانى در كار است كه مىخواهند با اين جريان ايجاد اختلاف بين ملت بكنند. اينها كه از هيچ راهى تاكنون نتوانستهاند توفيق پيدا بكنند، هرجور اقدامى كردند؛ اقدام نظامى كردند، هجمه به كشور ما كردند، جنگ ايجاد كردند، در داخل جنجالها و كارهايى راه انداختند، ترورها را كردند و انفجارات را انجام دادند و ديدند كه با اين ملت ما مستحكمتر شده است و از ميدان خارج نمىشود و ـ البته هم بايد خارج نشود؛ براى اينكه ملتى كه براى خدا قيام كرده است و براى اسلام قيام كرده است و حكومت اسلامى را به دست آورده است با اين مسائل كنار نخواهد رفت و اين درّ گرانبهايى [را] كه به او رسيده است، با چنگ و دندان حفظ خواهد كرد ـ بعد از اينكه از اين راههاى مختلف اينها مأيوس شدند و طرْفى نبستند، باز به آن مسئلهاى [رسيدند] كه در همۀ دنيا مطرح است؛ كه اختلاف ايجاد كنيد تا بتوانيد سلطه پيدا كنيد و حكومت كنيد، دوباره يك جريان اختلافى در ايران ـ يعنى، جريانى كه با آن جريان مىخواهند ايجاد اختلاف بكنند ـ به چشم مىخورد. من بعض از آن جريانات را عرض مىكنم و به ملت تنبه مىدهم كه بيدار باشند و يكوقت ـ خداى نخواسته ـ يكوقتى بيدار نشوند كه كار از دست گذشته باشد. مِن جمله از جريانات، اين است كه به من كراراً اطلاع دادند كه بعض جوانها و بعض بيخبرها يا اشخاصى كه با طرح وارد شدهاند و آنها را اغفال كردهاند: به بعض مراجع بزرگ اسلام اهانت مىكنند. در شهرهاى مختلف، اين مطلب ديده مىشود. و شما بدانيد كه اين مطلب اهانت كردن به مراجع جز اينكه يك اختلافى در بين ملت ايجاد كند و جز اينكه يك مطلب برخلاف رضاى خدايى واقع بشود، نتيجه ندارد. من از عموم ملت تقاضا مىكنم كه هر جا يك همچو مسائلى ديدند، اين جوانها اگر گول خوردهاند، آنها را نصيحت كنند و اگر كسى است كه مخصوصاً از اين گروههاى اختلافانداز در بين آنها وارد شده، شناسايى كنند و به مراكزى كه بايد اطلاع بدهند، اطلاع بدهند. امروز ما از روزهاى قبل بيشتر احتياج به همبستگى داريم. امروز ما مواجه با همۀ قدرتها هستيم و آنها در خارج و داخل دارند طرحريزى مىكنند؛ براى اينكه اين انقلاب را بشكنند و اين نهضت اسلامى و جمهورى اسلامى را شكست بدهند و نابود كنند. و اين يك تكليف الهى است براى همه كه اهمّ تكليفهايى است كه خدا دارد؛ يعنى، حفظ جمهورى اسلامى از حفظ يك نفر ـ ولو امام عصر باشد ـ اهميتش بيشتر است؛ براى اينكه امام عصر هم خودش را فدا مىكند براى اسلام. همۀ انبيا از صدر عالَم تا حالا كه آمدند، براى كلمۀ حق و براى دين خدا مجاهده كردند و خودشان را فدا كردند. پيامبر اكرم آنهمه مشقات را كشيد و اهل بيت معظم او آنهمه زحمات را متكفّل شدند و جانبازىها را كردند؛ همه براى حفظ اسلام است. اسلام يك وديعۀ الهى است پيش ملتها كه اين وديعۀ الهى براى تربيت خود افراد و براى خدمت به خود افراد هست و حفظ اين بر همه كس واجب عينى است؛ يعنى، همه مكلف هستيم حفظ كنيم تا آن وقتى كه يك عدهاى قائم بشوند براى حفظ او، كه آن وقت تكليف از ديگران برداشته مىشود. امروز ايجاد اختلاف؛ هر اختلافى باشد، و كارهايى كه اختلافانگيز است؛ هر كارى باشد و با هر اسمى باشد، اين مضر به اسلام است و مضر به انقلاب است. و از همين رشته است اينكه باز يك جريانى در كار است كه نسبت به علماى بلاد، نسبت به اهل علم، نسبت به ائمۀ جماعات اهانت بكنند. و اين يك چيزى است كه، جريانى است كه چنانچه ـ خداى نخواسته ـ اين جريان به توفيق خودش، كه به خيال خودش اين است كه روحانيت را از مردم بگيرد، اگر اين امر به توفيق خودشان برسد، شما مطمئن باشيد كه شكست خواهيم خورد؛ براى اينكه، روحانيون در همۀ بلاد، حافظ اسلامند و حافظ مقاصد اسلامى هستند و از اول هم بودهاند. مجاهدات روحانيون در مبارزه با استعمار اگر روحانيون نبودند، ما الآن از اسلام اطلاعى نداشتيم. اين مجاهدت روحانيون است كه از خود شما هستند؛ مجاهدت آنهاست كه براى ما اسلام را تاكنون نگه داشته است. و در هر مسئله و گرفتارى كه براى اسلام پيش مىآمده، باز پيشقدم همينها بودند و همينها بودند كه قيام مىكردند؛ حالا يا موفق مىشدند يا سركوب مىشدند. در همين مدتى كه من اطلاع دارم و من شاهد بودم، قيامهاى مختلفى بر ضد رضاخان و محمدرضا شد. و اين قيامها همه، مبدأش روحانيون بودند؛ از آنجا شروع مىشد، لكن چون ملت باز درست مجتمع با هم نشده بودند، موفق نمىشدند يا كم موفق مىشدند. اگر شما ـ اگر ملت ما ـ اين طايفه را حفظ نكنيد، بدانيد كه سرنوشت شما سرنوشت زمان مشروطه خواهد شد كه روحانيون اين كار را درست كردند و دست استبداد را كوتاه كردند، لكن دوباره به واسطۀ اينكه ملت مجتمع نبود و با روحانيت آنطور سازش، اطاعت محكم نداشت، مشروطه را آنها بپا كردند و ديگران آمدند و مشروطه را همان استبداد غليظتر با اسم مشروطه [كردند.] يك اسم بىمسمايى بود و گفته مىشد كه ما مجلس داريم و مشروطه داريم و مشروطهخواه هستيم، لكن استبداد ـ به تمام معناى خودش، به تمام كلمۀ خودش ـ بر ما حكومت مىكرد، چه در زمان قاجار ـ كه من يادم است ـ و چه بعد از او زمان رضاخان ـ كه بدترين زمانها بر اين ملت گذشت ـ و چه زمان محمدرضا. اگر شما توجه به اين نكنيد كه روحانيت را اينها مىخواهند از صحنه بيرون كنند و در پيش ملت، روحانيت را بد نمايش بدهند... . همين امروز صبح كه اينجا، من قبل از اينكه بيايم خدمت شماها، يكى از علماى اصفهان آمد، شكايت زياد از اينكه با روحانيون رفتار بد مىشود. چه آن مطلب درست به عرض ايشان رسيده بود يا نادرست، من كلى مطلب را مىگويم كه جريانى است كه روحانيت را كنار بگذارند. شما ديديد كه در زمان قبل از اين جمهوريهاى اخير، اوايل امر، يك جريانى بود كه اين روحانيتها، روحانيون شاخص را پيش ملت رسوا كنند با دروغ و حيله. آقاى بهشتى ـ رحمه اللّه ـ كه يك نفر آدمى بود كه مجاهد براى اسلام بود، به درد مىخورد، فعال بود، دانشمند بود، مدير بود، مدبر بود، ديديد كه در صحنۀ كشور چه فضاحتها در آوردند اشرار و مردم را [از او] منحرف كردند. مردم يك وقت بيدار شدند كه بهشتىاى در كار نبود. من خوف اين را دارم كه ـ خداى نخواسته ـ ملت ما يكوقت بيدار بشود كه روحانيت كنار رفته است و سلطۀ اجانب بر اين مملكت بازگشته است و آن وقت تأسفها فايده نداشته [باشد]؛ همان طورى كه در زمان امام حسين ـ سلاماللّه عليه ـ آنطور درست كرده بودند چهرۀ پسر پيغمبر را كه مردم كوفهاى كه پدر او را ديده بودند، مجاهدات او را ديده بودند، همين مردم كوفه براى كشتن پسر پيغمبر مسابقه مىكردند و مردم كوفه يكوقت متوجه شدند كه امام حسين ديگر نبود. من خوف اين را دارم كه شما ملت بزرگ ايران، كه براى خدا قيام كرديد و براى خدا جوانهايتان را داديد و براى خدا زحمات طاقتفرسا كشيديد و همه چيزتان را فداى اسلام كرديد، با اين جريانى كه به نظر مىآيد كه دارد پيش مىرود، يكوقتى متوجه بشويد كه ـ خداى نخواسته ـ با انعزال اين مردم، اينهايى كه خدمتگزار هستند، يك حكومت قلدرى با اسم «اسلام»، با اسم «جمهورى اسلامى»، با اسم «خدمتگزار به اسلام» بيايد و همۀ زحمتهاى شما و خونهايى [را] كه داديد، هدر ببرد. رضاخان هم اول كه آمد، در همين سينهزنىها مىرفت سينه مىزد، در تكيهها مىرفت دور تكيهها مىگرديد و شمع روشن مىكرد. آن وقت كه پايش محكم شد، تمام آثار اسلام را اين نانجيب مىخواست از بين ببرد. در سرتاسر ايران، مجلس روضۀ آشكار، يكى نبود. اگر يك مجلسى بود، نصف شب بود، قبل از اذان صبح بود. شما خوف اين را داشته باشيد كه اگر تشكر اين نعمتى كه خداوند به شما داده ـ و آن اسلام است و تشكرش به وحدت كلمه است و تشكرش به احترام به اولياى اسلام است ـ اين تشكر را به جا نياوريد، خداوند عنايتش را برگرداند و ـ خداى نخواسته ـ ما را برگرداند به سالهايى كه قبلاً بود و تلخيهايش در كام ما هست. اين يك رشتهاى است كه من به همۀ ايران تكليف خودم را ادا مىكنم و عرض مىكنم كه بيدار باشيد كه دارند يك دستهاى كه يا بازى خوردهاند و متوجه نيستند و يا در بين آنها از همين منافقين و از همين گروههاى منحرف وارد شدهاند و مىخواهند شما را از هم جدا كنند! دستههاى مختلف ايجاد كنند! طرفدارهاى آن مرجع، طرفدارهاى آن مرجع و طرفدارهاى آن ملاّ و طرفدارهاى آن ملاّ درست كنند! و كمكم ملاّها را كنار بگذارند و اين پيروزى [را] كه براى شما حاصل شده است از دست شما بگيرند! اين يك رشته است كه عرض كردم. خوف ايجاد اختلاف بين گروههاى متعهد يك رشتۀ ديگرى كه باز ـ فىالجمله ـ به من اطلاع دادند، بعضى اختلافاتى است كه بين گروههاى متعهد است، گروههايى كه متعهد به اسلام هستند، خدمتگزار به اسلام هستند. در بعضى از بلاد، همين گروهها با بعض گروههاى ديگرى كه آنها هم متعهد به اسلام و خدمتگزار هستند، ايجاد اختلاف دارند مىكنند. من به اين گروهها، هر جا هركس هست، تمام گروهها، اين تنبه را مىدهم كه توجه داشته باشيد كه دست جنايتكار خارجيها از هر راهى مىخواهند اختلاف ايجاد كنند. اگر شما براى اسلام مىخواهيد خدمت بكنيد، همه با هم يكصدا باشيد تا بتوانيد خدمت بكنيد. اگر هر كدام بخواهيد يك صداى على_' حده داشته باشيد و يك بساط على_' حدهاى داشته باشيد، آن هم با هم به خلاف برخيزيد، اختلاف با هم بكنيد، مطمئن باشيد كه اين اختلاف بين گروههاى متعهد با اينكه حسن نيت دارند، به جايى مىرسد كه يكوقت ـ خداى نخواسته ـ بين دو گروه متعهد در سرتاسر كشور مخالفت بيفتد و يكوقت منتهى بشود به جنگ مسلحانه و دشمنهاى شما از خدا مىخواهند كه بين شما يك همچو چيزهايى واقع بشود. و من البته اطمينان دارم كه شما هوشيارتر از اين هستيد كه يك همچو مسائلى پيدا بشود، لكن من تذكر را لازم مىدانم كه بدهم. تمام امورى كه از او بوى نفاق و بوى اختلاف مىآيد بايد كنار گذاشت. شما الآن از تمام اطراف دنيا هدف هستيد؛ يعنى، اين انقلاب اسلامى ايران همچو در دنيا چهره پيدا كرده است كه همۀ قدرتهاى بزرگ را به وحشت انداخته است كه مبادا اين انقلاب به آن چهرۀ واقعى كه دارد، همه جا توجه به آن بكنند و يك وقت ابرقدرتها ببينند كه ممالك اسلامى و ممالك ديگر هم از دست آنها رفت. از اين جهت، كوشش مىكنند، به همۀ قوا كوشش مىكنند كه اينجا، كه هستۀ مركزى اين انقلاب و نهضت اسلامى است، اينجا را بكوبند. كوبيدن، بهترين كوبيدنها آن است كه از داخل، اين مسئله واقع بشود: اختلاف داخلى، خودمان توى سر خودمان بزنيم. بيدار باشيد شما و همه و همۀ مسلمانها كه مبادا يك همچو اغفالى بكنند ما را و غفلتى بكنند؛ با يك صورت مناسبى بيايند جوانها را بازى بدهند كه اين جمهورى اسلامى هم مثل زمان محمدرضا شاه، بلكه بدتر [شده است؛] آخوندها هم كه جز فساد، كارى انجام نمىدهند! از اين حرفهايى كه بازى بدهند جوانها را. اين راجع به مسائل داخل كه اهميت دارد. اخطار نسبت به طرح فهد در مسائل منطقه، مهمترين چيزى كه الآن مورد صحبت است، اين طرحهايى است كه به دست امريكا و صهيونيست و بعض نوكرهاى آنها ريخته شده است و اين طرحهايى است كه دولتهاى اسلامى مىخواهند، دولتهاى عرب مىخواهند اين طرح را طرح بكنند و تحميل بكنند بر همه. اين طرح هيچ نقطۀ مثبت ندارد. آنهايى كه گمان كردهاند نقطههاى مثبتى در اين طرح هست، يا توجه به مسائل ندارند يا طور ديگرى است. نقطۀ مثبت در اين طرحها هيچ نيست. كشور ما، ملت ما كه اينهمه شهدا داده است و اينهمه معلولينى كه الآن بسيارىشان در اينجا هستند ـ و خداوند آنها را شفا بدهد ـ تقديم كرده است، براى اسلام است و ما اسلام را منحصر به ايران نمىدانيم. اسلام، همه جا اسلام است. مصر هم همين اسلام است و سودان هم همين اسلام است و عراق هم همين اسلام است و حجاز همين اسلام است و سوريه و ساير جاها [هم همين.] ما نمىتوانيم حساب خودمان را از حساب ساير مسلمين جدا كنيم. ما با اينهمه خسارتى كه بر ما وارد شده است و اينهمه شهيد كه داديم و معلول كه داديم و آواره كه پيدا كرديم، همۀ اينها براى اسلام بوده. ايران هم از باب اينكه يك كشور اسلامى است، ما اين زحمات را برايش كشيديم. ما نمىتوانيم كه اعراب را و مقدرات اعراب را از خودمان جدا بدانيم، مقدرات ساير كشورها را از خودمان جدا بدانيم. همه جا اسلام است و همۀ مسلمين ـ كه ما هم [از] جملۀ آنها هستيم ـ موظفيم كه اسلام را در هر جا حفظ كنيم. ما مكلف هستيم كه آن مقدارى كه مىتوانيم، هدايت كنيم اين كشورهاى اسلامى را كه امروز در فكر اين طرح بسيار بسيار مضر هستند و مىخواهند آن طرح را تصويب كنند. ما بايد به ملتهاى مسلمين و اسلام و به كشورهاى اسلامى تذكر بدهيم. من اعلام خطر مىكنم براى اين مسئله و براى اسلام به واسطۀ اين طرح! آنهايى كه اين طرح را دادهاند، يا جاهلند و يا تحت تأثير امريكا و صهيونيسم واقع شدهاند. آنهايى كه در اين طرح نقطۀ مثبت قائل هستند، آنها هم همين طور. اگر هيچ نقطهاى در اين نبود جز اينكه اسرائيل به رسميت شناخته بشود ـ يكى از موارد اين پيشنهادها اين است كه اسرائيل به رسميت شناخته بشود و تأمين داده بشود به اسرائيل ـ اگر هيچ نبود الاّ اين و تمام نقاط ديگر نقاط مثبت بودند، آن نقاط مثبت همه برخلاف بود. معناى اينكه «تأمين داده بشود به اسرائيل» اين است كه اين اسرائيلى كه سالهاى طولانى است زمينهاى مسلمين را غصب كردهاند و كشتار دسته جمعى در فلسطين و در لبنان و در جاهاى ديگر ايجاد كردهاند، مسلمين را بىخانمان كردهاند و اعراض و نفوس مسلمين را در خطر، معرض خطر قرار دادهاند، و دستخوش مقاصد فاسدشان كردهاند، حالا همۀ مسلمانها اين را تأمينش بدهند! يعنى اينكه اگر يك كسى خواست تعرض بكند به اين غاصب، به اين دولتى كه دولت غاصب جانى است، همۀ مسلمانها و همۀ دولتهاى منطقه موظفند كه با او مخالفت كنند براى حفظ اسرائيل! اسرائيلى كه خون مسلمين را مكيده است و فلسطين را و قدس را آنطور كرده است و لبنان را به آن صورت درآورده است و مسلمين را قتل و غارت كرده است، حالا همه موظفيم كه براى خاطر اينكه يك دستمزدى به او بدهيم، همه حافظ او باشيم! همه تأمين كنيم او را! آن كسى [را] كه از اول كه وارد شده است در قدس و فلسطين، همۀ كارهايش غاصبانه بوده است، حالا ما به رسميت بشناسيم! يعنى مملكتهاى عرب، اين رژيم فاسد، فاسق، كافر را به رسميت بشناسند! دستمزد بدهند به اسرائيل بعد از آنهمه جنايات! اگر نقطۀ مثبتى كه بعضيها مىگويند، اين است كه يكى از مواد اين است كه اسرائيل خارج بشود تا جنگ كذا، تا آن حدودى كه در جنگ كذاست، اين از نقاط منفى اين است. اين معنايش اين است كه اسرائيل اينهمه جاها را كه گرفته است مالِ خودش؛ حالا يك چندجا را رها كند! مثل اين است كه ما بياييم با عراق مصالحه كنيم كه خوزستان يك مقدارش مال ما، يك مقدارىاش مال شما! اين از نقاط منفى اوست و ساير نقاط تمام در خدمت اسرائيل است و مىخواهد اسرائيل را حاكم كند بر اعراب. و من اخطار مىكنم بر ملتهاى اسلامى و خصوصاً ملتهاى عرب و بر ارتشهاى اسلامى و ارتشهاى دولتهاى عربى كه گذشتن اين طرح در يك جاى سربسته بدون توجه ملتها جز اينكه شما را به اسارت اسرائيل درآورد و تا آخر عمر نوكر اسرائيل باشيد و دست بسته و چشم بسته به اختيار اسرائيل و امريكا درآييد، هيچ چيز ديگرى نيست. براى ملتهاى اسلامى و براى عرب، هيچ ننگى بالاتر از اين نيست كه تسليم اين طرح فاسد خراب صد در صد مخالف با اسلام بشود. ننگ عرب است كه قبول كند اين آقايى اسرائيل را. من به همه اخطار مىكنم كه اگر اين طرح بگذرد، فردا اسرائيل مكه و مدينه را از چنگ شما بيرون مىآورد. خيانت به اسلام و مسلمين در سازش با اسرائيل بيدار باشند ملتها و بيدار كنند دولتها را و مخالفت كنند با اين طرح كافر فاجر! اين طرح را كه مىخواهند بريزند، امريكا چنگ و دندان نشان داده؛ براى اينكه تسليم كند اينها را. كماندوهاى خودش را پياده كرده است در منطقه و لشكرهاى خودش را در منطقه پياده كرده است. مانورها را، نمايشگرها را آورده است نمايش بدهند؛ بترسانند اهل منطقه را. اگر دولتها بترسند، ملتها زنده باشند و نترسند.اگر ما همه از بين برويم، بهتر است [از] اينكه ذليل باشيم زير دست صهيونيسم و زير دست امريكا. و اين يك قدم بلندى است كه به دستور امريكا اين قدم بلند برداشته شده است براى ذلت عرب و ذلت مسلمين. ننگ بر آن اعرابى كه براى خاطر سلطۀ كمى كه به كشورى پيدا كنند و براى خاطر استفادههايى كه پيدا كنند تن به يك همچو ذلتى بدهند! و ننگ بر همۀ ما چنانچه ساكت بنشينيم! و چنانچه دولتها هم، دولتهاى بىتوجه به مسائل يا متعمد در اينكه خيانت به اسلام بكنند و به ملت عرب بكنند و به مسلمين بكنند، اين طرح را بگذرانند، هيچ ارزشى ندارد؛ براى اينكه ملتها با اين مخالفند. هيچ ملتى از ملتهاى اسلامى نيست كه موافق با اين باشد كه نوكر اسرائيل باشد و ذليل اسرائيل و ذليل امريكا باشد. اگر فرضاً هم اين دولتها بگذرانند اين را، ارزش يك پشيز ندارد اين گذراندنها، و مسلمانها و ملتها با اين مخالفند. بايد اين دولتها اين مطلب را از سر خودشان بيرون كنند كه همان طور كه سابق مىكردند حالا بايد بكنند؛ يعنى، خودشان را قيم بدانند نسبت به ملتها. يك نفر شيخ يا يك نفر رئيس جمهور يا يك نفر مَلِك ـ به اصطلاح خودشان ـ چه حقى دارد كه بر يك مملكت حكومت كند و يك مملكتى را بخواهد به مصالح اسرائيل فدا كند؟! بايد حكومتها بيدار بشوند! با گذراندن اين طرح، گور خودشان را مىكَنند. نبايد ديگر از اين به بعد، اين فكر بيايد در سر اين حكومتها كه كار با ماست و به ملتها مربوط نيست. شما در مقابل ملت هيچكارهايد. ملتها هستند كه بايد كارها به تصويب آنها برسد. البته ما هم گرفتار يك همچو مسئلهاى بوديم در زمان رضاخان، در زمان محمدرضا خان. همين مسئله بود كه به ملت كار نداشتند. ملت چكاره است؟ آنها ملت را هيچكاره مىدانستند. هر چه هست اعليحضرت است. غير اعليحضرت خبرى نيست. لكن ملت ايران شكست اين را و فهماند كه هر چه هست ملت است و حكومتها بايد بر طبق اميال ملت عمل بكنند، بر طبق مصالح ملت عمل بكنند. و حكومت ما و مجلس ما و همۀ ارگانهاى لشكرى و كشورى ما الآن همين طور هستند؛ خدمتگزار ملت هستند، هيچ يك از آنها نيست كه اين فكر در كلهاش بيايد كه بخواهد يك حكومتى بكند، تحميلى به ملت بكند. ملتهاى ديگر هم بايد همين كار را بكنند؛ چارهاى ندارند، جز اينكه در مقابل اين قرارداد و طرح فاسد قيام كنند، نهضت كنند، جان بدهند تا اين طرح را نگذارند عملى بشود. بر فرض اينكه آنها اين طرح را تصويب كنند، مخالفت كنند و بدانند كه با مخالفت ملت نمىشود اين طرح درست بشود. من از خداى تبارك و تعالى بيدارى همۀ ملتهاى اسلام را، بيدارى همۀ دولتها را، بيدارى همۀ جوانها را [مىخواهم.] من اين پيامى كه دارم به مدارس كشورها هم هست، به دانشگاهها، به همه جا. اين جوانهاى دانشگاهى، اين نويسندهها، اين گويندهها، اين علما، اين ارتشيها؛ همۀ اينها با اين طرح خبيث كه اسارت ملت عرب را و اسارت اسلام را ثبت مىكند ـ به خيال خودشان ـ و به دست اسرائيل مىدهد، مخالفت كنند. هر كس مخالفت نكند، خائن به اسلام است. و بدانيد كه ملتها اگر با يك چيزى مخالفت كردند، دولتها نمىتوانند اجرا بكنند. امروز مثل سابق نيست كه يك دولتى بيايد هر غلطى مىخواهد بكند. خير، بايد موافق اميال صحيحۀ ملت عمل بكند؛ نوكر ملت بايد باشد، نه آقاى ملت. او كاخ طلا درست نكند با پول ملت و ملتش ضعيفترين و فقيرترين ملتها باشد. انشاءاللّه، خداوند به همۀ ما و به همۀ شما و به همۀ ملتهاى اسلام يك روشنايى عنايت كند، يك نور هدايتى عنايت كند كه همۀ ما در خدمت اسلام و در خدمت خداى تبارك و تعالى و اطاعت رسول خدا باشيم. والسلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته
عنوان :
اهمیت حفظ جمهورى اسلامى نقش روحانیت در طول تاریخ طرح خیانتبار سازش با اسرائیل
مرجع :
صحیفه امام (۱۵) صفحه ۳۸۳
مکان :
تهران، جماران
تاریخ :
۱۳۶۰-۰۸-۲۵
حضار :
مسئولان بنیاد شهید سراسر کشور مجروحان و معلولان بیمارستانهاى امام خمینى و شهید مصطفى خمینى خانواده شهداى شهرستان کرج