عنوان :
...
کتاب :
...
منبع :
...
تاریخ :
...
گوینده :
...
مکان :
...
بسم اللّه الرحمن الرحيم قبلاً يك قصهاى را عرض كنم كه شايد شماها هيچ كدام يادتان نيست. در اين جنگ عمومى دوم، كه هيتلر 1
پيش برد و فرانسه را گرفت و خيلى جاها را، حمله به شوروى و اينها، چرچيل 2
آن سياستمدار انگليسى، آمد در مجلس انگلستان و شروع كرد راجع به ضعف خودشان و راجع به گرفتاريها و راجع به شكست خوردنها كه ما كجا را از دست داديم، كجا را از دست داديم، كار ما چه طور است، مملكت ما چه خواهد شد، زندگى ما چه خواهد شد، خيلى طولانى شكايت كرد، و اينكه ما از بين رفتيم، آخرش يك كلمه گفت كه: لكن پيروزى مال كسى است كه روى موجهاى نفت سوار است. و حدسش هم درست بود، و پيروزى هم مال اينها شد كه نفتهاى ما را بردند؛ من هم حالا اين معنا را عرض مىكنم كه الآن كه بعد از انقلاب است و در همۀ انقلابات يك آشفتگيهاى فراوان هست، ما هم مبتلاى به آشفتگى هستيم؛ مضافاً به اينكه اگر نگوييم در طول 2500 سال رژيم شاهنشاهى، لكن آن قدرى را كه مشاهده كرديم در طول پنجاه و چند سال رژيم پهلوى كوشش شده است كه مملكت ما را از هر جهت عقب بزنند. وضعيت نيروى انسانى در رژيم شاه از جهت نيروى انسانى كه از همه بالاتر است كه الآن بايد بگرديد شما، در سى و پنج ميليون جمعيت بگرديد، اين طرف و آن طرف، چند نفر پيدا كنيد كه دولت تشكيل بدهند. يك نفر بخواهيد پيدا كنيد رئيس جمهور بشود، بايد شمع برداريد و دور همه جا بگرديد و آيا چه بكنيد. اينها نيروى انسانى را بكلى نه به باد دادند، منحرف كردند. يك وقت اين است كه نيروى انسانى به باد داده شده، يك وقت يك نيروى مقابل با نيروى انسانى درست كردهاند! يعنى انسانى كه بايد متكى به خودش باشد، متكى به ملتش باشد، متكى به عقايدش باشد، اين را متحول كردند به يك نيرويى كه متكى به غرب است؛ به يك نيرويى كه خودش را از دست داده، به خيال خودش، خودش هيچ نيست؛ هر چه هست خارجىها هستند. نه اينكه نيرو را ما از دست دادهايم، نيروى مضادّ با نيرويى كه ما بايد داشته باشيم به جاى آن نيرو نشسته. درست يك انسانى كه بايد متكى به خودش باشد و به فرهنگ خودش باشد و به رژيم خودش، اين را متحولش كردند به يك آدمى كه بدبين شده است راجع به فرهنگ خودش؛ راجع به نيروى ملت خودش؛ راجع به همۀ اينها بدبين شده است؛ خودش را از دست داده و به جاى يك انسان شرقى، يك آدم غربى است. مصيبت اينجا اين است كه سالهاى طولانى مىخواهد تا اين غربزدهها برگردند به حال طبيعى، نه به حال يك انسان مترقى، به حال يك انسانى كه هيچ نيست، حالا مىخواهد از سر شروع كند. اين خيلى طولانى است كه يك شستشوى مغزى داده بشود به اين ملت كه يعنى آنهايى كه در اين امور وارد بودند، كه اينها برگردند به آن حالى كه در اول ـ قبل از اينكه غربزده بشوند ـ داشتند. اين يك مشكلهاى است كه شايد از همۀ مشكلهاى ما زيادتر باشد و خيلى هم از اين مشكلات داريم. لكن ما هم نظير حرف چرچيل را مىگوييم: ما به نفت اتكا نداريم؛ ما اتكا داريم به اينكه مىگوييم پيروزى مال آن كسى است كه ملت با او موافق است و ملت با اسلام و با سعادت اسلامى، با جمهورى اسلامى موافق است. بنابر اين، ما هيچ خوفى از اين ريشههايى كه حالا دارند انقلابات مىكنند نداريم، منتها اگر خوفى باشد، براى اين است كه شلوغ مىكنند، ناراحت مىكنند، دولت را ناراحت مىكنند؛ ملت را ناراحت مىكنند، و الاّ اينها يك چيزى كه ما بتوانيم بگوييم مشكلى است و نمىشود حلّش كرد، نيست. حل مشكلات با تشكيل مجلس شورا و آنكه مىخواهم عرض بكنم اين است كه اصل اين قضايا، اصلاح اين قضايا، به نظر من آسان است. و او در وقتى كه ما يك مجلسى داشته باشيم. اگر مجلس شورا آن طورى كه ما بخواهيم ملى و اسلامى باشد، همۀ اين مطبوعات اصلاح خواهد شد؛ همۀ اين راديو تلويزيونها اصلاح خواهد شد؛ همۀ اين ادارات تصفيه خواهد شد؛ يعنى ملت بايد تصفيه كند به وسيلۀ اشخاصى كه مىفرستد. انشاءاللّه در اين دوره بر خلاف دورههايى از زمان ـ يكى دو دوره شايد بعد از مشروطه تا حالا ـ و يا از زمان رضاشاه تا حالا، ديگر آن طورها نخواهد شد كه يك كسى ـ به قول محمدرضا ـ ليست را از سفارتخانهها بفرستند و ما هم مأمور اجرا باشيم! ايشان خودشان اين مطلب را به صراحت گفتند منتها مىخواست تعريف از خودش بكند كه ما حالا ديگر آن طور نيستيم! از پدرش تكذيب كرد و از خودش ما قبل اينوقت را؛ اين وقتش هم دروغ مىگفت! انشاءاللّه ما اميدواريم كه ديگر ليستى در كار نباشد كه يكى ليستى بدهد و شما هم مُلْزَم باشيد. بله، ليست بدهد كه هدايت كند ملت را به اينكه اينها افراد خوبى هستند، اما الزام كند ملت را كه اينها را تعيين كنيد يا اصلاً به ملت كارى نداشته باشد خودش تعيين كند و ببرد مجلس، چنانچه خيلى وقتها اين طور بود، اينها ديگر پيش نمىآيد. انشاءاللّه وقتى كه يك مجلس ملى ـ اسلامى به همت همۀ ملت تهيه شد، اين مسائل كه حالا يك قدرى هرج و مرج است و يك قدرى از اين آزادى سوء استفاده مىكنند؛ اينها محدود خواهد شد، و مجلس اصلاح خواهد كرد اينها را، الآن شما بخواهيد كه در اين مسائل وارد بشويد، من چون مىبينم كه حالا كه صحبت قانون اساسى است هى طرحهاى زياد مىآيد كه بسياريش انقلاب آميز است و بسياريش شلوغ و بر هم است؛ مخالفْ ايجاد كردن است. در همين چند روزى كه صحبت قانون اساسى است، زيادترين هجوم به اينجا مىشود. مشكلات را مىگويند، من هم قبول دارم مشكلات هست. از اطراف مىآيند و مشكلات خودشان را مىگويند و من هم به همۀ آنها اين سفارشى را كه به شما حالا عرض مىكنيم به همهشان عرض كردهام كه ما يك مسائل اصلى داريم كه الآن به آن مبتلاييم و آن اينكه تدوين قانون اساسى شده، و اين [را] منتشر هم كردهاند، و بايد نظر داده بشود. الآن وقتى است كه ما همۀ قوايمان را صرف كنيم در اينكه طرح بدهيم؛ ... اشكالاتى كه راجع به قانون اساسى داريم بكنيم و بدهيم به مجلس سنا كه بعدها خبرگان بيايند و نظر كنند. ويژگيهاى اعضاى مجلس خبرگان و بالاتر از آن، اينكه همۀ قوا را صرف كنيم در انتخاب اشخاص صحيح، اشخاصى كه غربى نباشند كه بعد ما را بكشانند به طرف غرب؛ شرقى نباشند كه ما را بكشانند از آن طرف؛ به صراط مستقيم اسلام باشند و مُسْلِم باشند و متعهد باشند، عالِم به اوضاع وقت عالم به اسلام، و عرض مىكنم كه امين در كارهايشان؛ اين طور باشند. يك همچو اشخاصى با همت همۀ قشرهاى ملت تعيين بشود، تا اينكه اين قانون اساسى بررسى بشود؛ و عرض مىكنم كه نقايصى اگر دارد رفع بشود؛ اگر يك چيزى بايد به آن زياد بشود، زياد بشود؛ و يك چيزى بايد از او كم بشود، كم بشود. و بعد هم به دسترس ملت بدهند و ملت نگاه كند و رأى بدهد، يا آرى يا نه. آن وقت اساس مملكت ما يك پايهاش درست شده؛ و آن پايۀ قانون اساسى است. دو پايه ديگر مانده؛ و آن اينكه مجلس شورا را بايد ملت خودش وكلا تعيين كنند. وكلا هم همين جورى كه عرض كردم وكلاى ملى؛ وكلايى كه مردم در بلاد خودشان شناختند كه اينها مردم صالحى هستند، اينها مردم اسلامى هستند، اينها گرايش به شرق و غرب، گرايش به مكتبهاى فاسد ندارند، اينها را تعيين كنند. يك مجلس شورا داشته باشيم. آن وقت رئيس جمهور هم انشاءاللّه تعيين بشود و مملكت ما رسمى، يك دولت مستقر رسمى داشته باشد با قانون اساسى، و با آن جهاتى كه اساس مطلب است. بعدش بياييم برسيم به قضيۀ مطبوعات كه مىدانيم مطبوعات صحيح نيستند؛ راديو تلويزيون اشكال در آن هست؛ ـ عرض كنم ـ ادارات در آنها اشكال هست، در وزارتخانهها اشكال هست، در بازار خيلى اشكال هست، در همه جا اشكالات زياد است، اما ما الآن بخواهيم برويم سراغ آن اشكالات فرعى، ممكن است كه نقشه باشد كه ذهن ما را به آن طرف منصرف كنند و خودمان هم متوجه نباشيم ذهن ما را برگردانند به يك طرف ديگرى، و آنهايى كه مىخواهند نتيجه بگيرند؛ ما كه حالا مىخواهيم نتيجه بگيريم، نتيجهاش را آنها بگيرند؛ يعنى آنها در قانون اساسى طرح بدهند. من اشخاص مختلفى كه از علماى بلاد و از اشخاصى آمدهاند اينجا و صحبت شده است گفتم آقا ننشينيد تا دشمنهاى شما طرح بدهند، شما خودتان طرح بدهيد، خودتان صحبت بكنيد، نياييد پيش من بگوييد، طرح را بنويسيد بدهيد به آنجايى كه بايد بررسى بشود، و بعد هم خودتان بايد، ملت خودش بايد انتخاب كند اشخاص را. البته يك معرفى هم از طرف اشخاصى كه مطّلع بر اوضاع هستند و مطّلع بر افراد هستند، يك معرفى هم از آنها خواهد شد؛ لكن ملت خودش بايد نظر بدهد. انتقاد از بىتوجهى به مسائل اساسى و اصلى كشور ما الآن مىترسيم كه در اين وقتى كه وقت نتيجه گرفتن از اين نهضت است و بايد ما جديّت كنيم كه اساس را درست بكنيم، بخواهند ذهن ما را از اين مطلب منصرف كنند به يك مشكلاتى كه همۀ اينها مشكلات صحيح است، مشكل است همۀ اينها، ذهن ما را منصرف كنند و خود آنها آن مسائل اصلى را خود آنها تصرف در آن بكنند. از اين جهت، به نظر من مىآيد كه بايد ما همان طورى كه اقلاً شماها تا آن وقتى كه چشمتان باز شده و توجه پيدا كرديد، زير مشكل بوديد و زير بار، عرض كنم كه انحرافات بود، يكى دو ماه ديگر، دو سه ماه ديگر، بايد تحمل كنيد و اذهانتان متوجه باشد به اين مسائل اصلى كه قدم [به] قدم پيش برود. بايد انسان هر وقت به آن مسئلهاى كه راجع به آن وقت است توجهاش را بكند. اين مسائل، مسائل دست دوماند و اين مسائل دست دوم انشاءاللّه حل مىشود و انشاءاللّه كم كم هم روزنامهها ترتيبش حل مىشود؛ و هم ساير چيزهايى كه هست انشاءاللّه درست مىشود، لكن اين نكته را من هر وقت و هر آن مىگويم ـ از باب اينكه خوب، دردى است كه بايد گفت و نبايد ترسيد كه چرا هى مىگوييد اين را، هى بايد اين را بگوييم. يك نفر آدم كه سرش درد مىكند، براى اينكه تكرار نشود، يك دفعه هم بگويد دلم درد مىكند؟! خوب سرم درد مىكند! بترسد از اينكه تكرار مىكند؟! اين طبيب مىآيد، به طبيب بايد بگويد سرم درد مىكند. اگر يك طبيب ديگرى آمد، به او بگويد دلم درد مىكند كه مبادا آن دفعه گفتم سرم درد مىكند اين دفعه بگويم دلم! نه، ما الآن سرمان درد مىكند؛ هر كس را مىبينيم بايد اين ناله را بزنيم كه آقا آه سرم درد مىكند، هر كسى را مىبينيم بايد بگوييم ـ آقا الآن وقت اين است كه راجع به اين قدمى كه الآن پيش داريم و الآن طرحى كه هست نظر بدهيم و راجع به وكلايى كه مىخواهيم تعيين كنيم و اشخاصى كه مىخواهيم تعيين كنيم كه خبره مسئله هستند، چشممان را باز كنيم كه مبادا يك اشخاص نابابى وارد بشوند؛ و لااقل اِشكال توليد كنند؛ نتوانند ولو اينكه يك كارى بكنند؛ لكن اشكال و هياهو و بساط براى ما درست بكنند. انشاءاللّه من اميدوارم كه همه مسائل با توجه به خدا، با حفظ وحدت كلمه، با حفظ اين انقلابى كه در خود روحيهها شد، كه روحيه را متبدل كرد به يك روحيه صحيح اسلامى، اين مسائل انشاءاللّه با قدرت خودتان حل بشود و حل مىشود انشاءاللّه و خواهد شد انشاءاللّه.
عنوان :
اهمیت قانون اساسى و ویژگیهاى اعضاى مجلس خبرگان
مرجع :
صحیفه امام (۹) صفحه ۸۰
مکان :
قم
تاریخ :
۱۳۵۸-۰۴-۲۱
حضار :
نمایندگان کارکنان روزنامه جمهورى اسلامى