عنوان :
...
کتاب :
...
منبع :
...
تاریخ :
...
گوینده :
...
مکان :
...
بسم اللّه الرحمن الرحيم لزوم اهتمام به امر تبليغات مسئلۀ تبليغات يك امر مهمى است كه مىشود گفت كه در دنيا در رأس همۀ امور قرار گرفته است مىتوان گفت كه دنيا بر دوش تبليغات است. ومعالأسف ما در اين دورۀ كوتاه نتوانستيم به اين امر، درست قيام كنيم. البته مشكلاتى كه از اول در داخل كشور داشتيم و مشكلاتى كه از خارج براى ما پيش آوردند، مانع شد؛ و يك مقدار هم اهمالهايى در اين امر شد. ديگران مشغول تبليغ شدند ـ چه قدرتهاى بزرگ و چه وابستگان به آنها ـ تبليغات بر ضد ما كردند، و تا آن مقدار كه مىتوانستند و مىخواستند اين جمهورى اسلامى را بر غير آن جهتى كه دارد معرفى كردند. من يك مطلبى را عرض كنم كه ببينيد وضع تبليغات حتى در زمانهاى سابق هم چه بوده. يك نفر از يك شاعرى ـ به طورى كه نقل مىشود ـ پرسيده كه اشعر شُعرا 1
كيست؟ گفته بود كه بياييد تا من به شما نشان بدهم اشعر شُعرا را. برده بودش در خانۀ خودشان، و ديده بود آن مرد، كه يك آدم بسيار كثيفى نشسته و پستان يك بُزى را در دهان گرفته و از او شير مىخورد. آن شخص كه اين را آورده بود گفته بود كه اين پدر من است. اشعر شُعرا، [فرزند] اين پدرى است كه از شدت بُخل، شير را نمىدوشد كه مبادا يك قطرهاى در كاسه بماند و مستقيماً از پستان اين بز مىخورد! و جهات ديگرش هم كه مىبينيد. اشعر شُعرا اين است كه در سالهاى طولانى فخر بر اين پدر كرده و به خورد مردم داده است كه اين مثلاً سَخى است و كذا! تبليغات بر ضد ما وضعش اين است كه متاعهايى كه دارند، و آن متاعها بر خلاف انسانيت است، بر خلاف عقل است، بر خلاف قراردادهاى بينالمللى است، آنها با تبليغشان آن متاع فاسد را در دنيا معرفى كردهاند به اينكه يك متاع كذاست! شيوۀ تبليغات غرب بر عليه ما شما مىدانيد كه اين انقلاب بهترين انقلابها و بزرگترين انقلابها بوده است از حيث محتوا؛ محتواى اين انقلاب. اسلام و اخلاق اسلامى و اخلاق انسانى و تربيت انسانها بر موازين انسانيت بوده است؛ بنابراين است كه به واسطۀ اين انقلاب متحول بشوند انسانهايى كه در رژيم سابق به آن وضع بودند به يك انسانهايى كه در صدر اسلام و در ركاب رسول اكرم مشغول فداكارى يا ترويج احكام بودند، لكن ما اين متاع خودمان را نتوانستيم عرضه كنيم. آنها باطل خودشان را عرضه كردند به دنيا به صورت حق و متاعهاى فاسد خودشان را به دنيا عرضه كردهاند به صورت متاع خوب؛ و متاع خوب ما را عرضه كردند به دنيا به صورت مُوحِش! شما چند نفر فاسد را در اينجا به دادگاهها سپرديد و دادگاهها آنها را كه سالهاى طولانى به اين ملت ستم كرده بودند و بعضيها كشتار كرده بودند و بعضيها دستور كشتار داده بودند و انحرافات مذهبى بعضى داشتند، بعد از محاكمه آنها را اعدام كردند؛ و اين بوقهاى تبليغاتى خارج، دانسته به اينكه مسائل درونى ما چيست، مشغول تبليغات و اينكه در ايران آدمكشى رواج دارد، آدمكشى مىشود! نه اينكه آنها ندانند اين آدمهايى كه در اينجا كشته شدند آدم نبودند؛ سبع بودند، جنايتكار بودند؛ آنها مىدانند كه مأمورهاى خودشان چه اشخاصى بودند، و براى خاطر همان خواستهها بوده است كه آنها را به كار واداشتند؛ لكن وقتى كه پاى تبليغات مىآيد، ايران را يك كشور جنايتكار، به صورت يك كشور جنايتكار، وحشى، غير متمدن و امثال ذلك در خارج نمايش مىدهند. متاع خودشان را خوب نشان مىدهند. مَثَلش همين نطق صدام است در كنفرانس طائف كه هشتاد دقيقه ـ از قرارى كه گفتند ـ نطق كرده است و سرپوش روى جنايات خودش گذاشته است، و خودش را يك دلسوز به ملت عراق و عرب نمايش داده و مظلومانه دولت خودش را معرفى كرده است؛ و افرادى هم كه در آنجا بودند يك جمعيشان كه وابسته به همانجا هستند كه صدام هم وابسته است، آنها هم تأييد مطالب او را كردند؛ اين همه جناياتى كه اين شخص بر كشور ما و بر ملت و بر بچههاى ما و پيرزنها و جوانهاى ما كرده است به صورت يك كار مترقى، يك كارى كه براى اسلام، براى عرب فايده داشته است! و ما معالأسف نتوانستيم كه متاع خوبى كه داريم، متاعى كه در هيچ كشورى نيست، با تمام كمبودهايى كه اين كشور دارد و تمام آشفتگيهايى كه در اطراف اين كشور به دست ضدانقلابيين و منحرفين انجام مىگيرد، و با تمام امورى كه بر خلاف مقررات اسلامى به دست بعضى منحرفين انجام مىگيرد و به گردن جمهورى اسلامى مىگذارند، ما نتوانستيم كه اين متاع را به دنيا معرفى كنيم كه ما چرا انقلاب كرديم؛ ملت ما چرا انقلاب كرد و چرا رژيم سابق را كنار گذاشت؛ و چه مىخواهد، مقصد ملت ما چه هست، در راه چه هست، مىخواهد چه بكند ملت. اگر بگذارند مُفْسِدهاى خارج و داخل، چهرههاى فاسد كه بر ضدِّ انقلاب كوشش مىكنند، اگر بگذارند اين ملت يك فرصتى پيدا بكند، اين جمهورى يك فرصتى پيدا بكند، آنكه ملت مىخواهد، مىخواهد كه عدل اسلامى را در ايران زنده كند، بعد از آنكه در طول تاريخ نبوده است در ايران آن عدالت. با اسم اسلام گاهى آن ظلمها و آن جورها؛ و با اسم آزادى و با اسم «آزادزنان و آزادمردان» آن فضاحتها را درآوردند و با بانوان ما آن كردند كه مغول با دشمنان خودش. ما نتوانستيم به دنيا، به اشخاصى كه اطلاع از ايران و وضع ايران ندارند يا كم دارند، نتوانستيم به آنجا ارائه بدهيم كه ما چه مىكرديم، و چه مىخواهيم. مع الأسف در داخل كشور خودمان نيز يك عدهاى كه يا منحرف هستند يا جاهل، در صدد اين هستند كه اين انقلاب را يك انقلاب فاسد معرفى كنند. حتى بعضى از اشخاصى كه توقع نبود كه اين كلمه را بگويند گفتهاند كه زمان شاه بهتر از حالا بود! بعض اشخاص متدين، لكن غافل از وقايع. [از] بىتوجّهى به وقايعى كه واقع شده است و چيزهايى كه در رژيم سابق رايج بوده، همين كه چند نفر فاسد رفته شكايت كرده پيش مثلاً فلان آقا كه به من ظلم شده است، به من چه شده است، آن آقا فرموده است كه رژيم سابق بهتر از حالا بود! البته بىتوجه به مسائل، نه با غرض. ما چنانچه دير بِجُنبيم، در همين داخل كشور [از ]همانهايى كه قلمها را به دست گرفتند تا اينكه اين انقلاب را، دانسته يا ندانسته مشوَّه كنند، خواهيم به يك امر بزرگى مواجه شد. و اينكه در بين ملت ما هم كه شاهد مسائل بودند باز شايع كنند كه زمان رژيم سابق بهتر از حالا بود. اين براى ضعف تبليغات ما و قوّۀ تبليغات آنهاست. آنها در تبليغاتشان اتكا دارند به قدرتهاى بزرگ و بودجههايى كه از آنجا برايشان مىآيد، و ما حق خودمان را بررسى كرديم و تبليغ نكرديم. آنها مشغول تبليغ به ضد ما هستند؛ به ضد جمهورى اسلامى هستند. گاهى با اسم اسلام به ضد جمهورى قلمفرسايى مىكنند يا صحبت مىكنند. گاهى هم مستقيماً بدون اسم اسلام از اين جمهورى انتقاد مىكنند؛ و هر روز در كوچه و بازار بين مردم شايع مىكنند. ما نتوانستيم ـ و بايد بگويم ما عرضۀ اين معنا را نداشتيم ـ كه تبليغاتمان حتى در داخل كشور يك تبليغات دامنهدارى باشد. فضلاً كه در خارج كشور بايد بگوييم كه انقلاب خودش پيش رفته؛ نه ما پيش برديم. آن طورى كه ملتهاى اسلامىِ خارج اطلاع پيدا كردند بر وقايع اينجا نه اين بوده است كه ما يك تبليغاتى داشتيم و آنها را با تبليغات خودمان آن طور عاشق اين انقلاب كرديم؛ اين انقلاب خودش كأنَّه منعكس شده در آنجا؛ و آنها كه بىغرض بودند، بىمرض بودند، فهميدهاند تا حدودى كه شماها چه مىخواهيد، ملت ما چه مىخواهد. و ديدند خواست ملت ما همان خواستى است كه همۀ ملتها دارند؛ هم ملتهاى مستضعف جهان و هم ملتهاى مُسْلِم جهان. نه اين است كه ما توانستيم تبليغ بكنيم. ما نشستيم كه حق، خودش پيش برود! تكليف خودمان را نتوانستيم ادا بكنيم. چنانچه اين گروههايى كه حالا به فكر افتاديم، آقايان به فكر افتادند كه به خارج بفرستند همان دنبال انقلاب، اول انقلاب، اين گروهها را فرستاده بودند، ما وضعمان در خارج اين طور نبود. حتى پيش دولتهاى خارجى كه غرض دارند نمىتوانستند آن طورى كه مىخواهند تبليغ كنند. اگر ما راجع به همين جسارت عراق و حملۀ عراق تبليغات كرده بوديم و فرستاده بوديم به اطراف دنيا كه اين جانور چه مىكند با اين انسانها اين عشّاق اسلام، وضع ما اين طور نبود كه دولتها بتوانند بگويند كه اين ملت كذاست. اين براى اين است كه ما نتوانستيم اين كار را بكنيم. همان صدام معروف، گروههايى را در همۀ كشورهاى اسلامى و بسيارى از كشورهاى خارج از اسلام فرستاد و به ضد ما تبليغات كردند؛ و اين جنگ تحميلى خلاف اسلام و خلاف انسانيت را آنها عكس نمايش دادند، گفتند: ايران اوّل شروع كرد! در صورتى كه همۀ اشخاصى كه اطلاع دارند يا گوش به رسانههاى گروهى خارج هم دادند اين معنا را مىدانند، آنها هم اعلام كردند كه بىخبر آنها حمله كردند به ما. اينكه آنها جرأت اين معنا را دارند و با كمال بىحيايى اين مسئله را طرح مىكنند، براى اين است كه ما متاع خودمان را تبليغ نكرديم، و تجاوزات ديگران را بر خودمان تبليغ نكرديم. و آنها به خيال اينكه بسيارى غافل از اين معنا هستند، شروع كردند تبليغ كردن و ما را معرفى كردن كه اول آنها به ما حمله كردند، و ما حق خودمان را، دفاع از خودمان مىخواهيم بكنيم! اينها براى ضعف تبليغات ماست. و قدرت آنها بر دروغ گفتن؛ و ضعف ما در راست گفتن. دفاع از جمهورى اسلامى در برابر تبليغات سوء اين كارى كه الآن آقايان شروع كردند، و خداوند به آنها توفيق پايانش را بدهد، اين كارى است كه كاش در اول انقلاب مىشد و ما به اين زحمتها دچار نمىشديم. و ايكاش اشخاصى كه در داخل هستند، از نويسندگان، از گويندگان، توجه به اين معنا مىكردند كه كمك به تبليغات خارجى نكنند، كمك به جنايات ديگران نكنند، اين قلمها را يك مقدار متوقف كنند براى اسلام، براى خدا، براى كشور اسلام، براى ملت اسلامى. اين قلمها را يك قدرى متوقف كنند. هِى دعوت نكنند مردم را كه بياييد فحش بدهيد! خودشان كم است براى فحش دادن، دعوت مىكنند از اين و آن كه بياييد، يا اللّه! بياييد مبارزه كنيد با جمهورى اسلامى. بياييد فحش بدهيد به جمهورى اسلامى! بياييد بگوييد جمهورى اسلامى اصلاً اسلامى نيست! بياييد بگوييد كه اين ارگانهايى كه در ايران هستند همهشان خلاف اسلاماند. اينها يك قدرى توجه داشته باشند به مسئوليتهايى كه به عهدهشان است، توجه داشته باشند. اين متاع خوب را آن طور مشوَّه نكنند. نه اينكه ما نمىدانيم كه الآن ما گرفتاريهايى داريم و اشخاص فاسدى هستند كه در همۀ ارگانها نفوذ كردند، در همۀ كميتهها، در همۀ دادگاهها، در همۀ جاهاى ديگر نفوذ كردند و براى خاطر مشوه كردن اين جمهورى كارهاى خلاف مىكنند؛ اين معنا معلوم است كه كارهاى خلافى مىشود؛ لكن كارهاى خوبى كه شده است شما چرا نمىبينيد؟ همان ديروز در مجلس، يكى از آقايان مىشمرد مراكز فساد را، از روى حسابى كه با اطلاع ـ از قرارى كه خودش گفت ـ كرده است. اين همه مراكز فساد كه از بين رفته است، اين همه خدمتى كه به اين ملت شده است، اين همه خدمت كه به اسلام شده است، اينها را چشم مىپوشند از آن، يا اگر بخواهند بر خلافش مىگويند؛ و اگر يك كارهايى به واسطۀ ديگران شده است، به واسطۀ اشخاص فاسد شده است، اين را به حساب اسلام مىآورند و به حساب جمهورى اسلامى؛ يك قدر تأمل كنند. توجه كنند كه شما مكلفيد كه از اين جمهورى اسلامى دفاع كنيد. اگر دفاع نكنيد، اين جمهورى اسلامى با تبليغات خارج دامنهدار و تبليغات داخل دامنهدار [صدمه خواهد ديد]. باز شما هم كه خودتان را از اين ملت مىدانيد، مسلمان هستيد، متعهد هستيد، لكن عقدههايى تو كار است، توجه به اين عقدهها نكنيد. شما كه از اسلام بدى نديديد، مىخواهيد كه اسلام در ايران تحقق پيدا بكند، كمك كنيد به تحقق اسلام در ايران؛ نه كمك كنيد بر جلوهدادن كوچكها و فسادهاى كوچك به طور بزرگ، و جمهورى اسلامى را در نظر دنيا معكوس نشان بدهيد. لزوم تبليغات صحيح و بدون مبالغه براى جمهورى اسلامى من از خداى تبارك و تعالى خواهانم كه به شماها و به كسانى كه به اين اسلام مىخواهند خدمت كنند [توفيق عنايت كند]. توجه داشته باشيد كه بالاتر چيزى كه مىتواند اين انقلاب را در اينجا به ثمر برساند و به خارج صادر كند؛ تبليغات است. تبليغات صحيح در آنچه كه هست، هيچ مبالغه نكنيد. ما متاعمان يك متاعى است كه محتاج به مبالغه نيست. همان سرپوشهايى كه ديگران روى متاع ما گذاشتهاند ، همان دروغهايى كه تبليغات سوء بر ضد ما منتشر كردهاند، شما همانها را با آن مبارزه كنيد و مسائل اسلامى هم همان طورى كه هست و آن چيزى كه ملت ما از اول خواست او بوده است و حالا هم همان را تعقيب مىكند، و ـانشاءاللّه ـ بعدها هم دنبال همين معناست و به پيش خواهد برد، در تبليغاتتان همين معانى را در خارج منعكس كنيد. بعدها هم بايد ادامه بدهيد در يك مواقعى كه لازم است. بايد سفارتخانههاى ما يك مركز تبليغات باشد. و معالأسف كم بوده است اين. اخيراً شايد يك مقدارى باشد، و الاّ در بسيارى از اوقات هيچ نبوده است. در بعضى از اوقات به ضدش هم در بعضى جاها بوده است. بايد همۀ اينها توجه بشود. و اين تبليغاتى كه در رأس همۀ امور است براى پيشبرد مقاصد يا جلوگيرى از مقاصد، اين تبليغات را شما دامنهدارش كنيد. و هر چه بيشتر انشاءاللّه موفق باشيد به اين مطلب بزرگ. والسلام عليكم ورحمة اللّه وبركاته
عنوان :
اهمیت امر تبلیغات و بیان شیوه تبلیغات غرب بر علیه ما دفاع از جمهورى اسلامى در برابر تبلیغات سو
مرجع :
صحیفه امام (۱۴) صفحه ۷۳
مکان :
تهران، جماران
تاریخ :
۱۳۵۹-۱۱-۱۶
حضار :
اعضاى شورایعالى تبلیغات اسلامى، سلامتى، محمد (وزیر کشاورزى) قائم مقام، معاونان وزارتخانه و مدیران کل کشاورزى سراسر کشور