بسم اللّه الرحمن الرحيم برنامۀ پيامبر (ص) در مكه برنامۀ رسول اكرم ـ صلىاللّه عليه و آله و سلم ـ قبل از مهاجرت به مدينه، روزهايى كه در مكه به سر مىبردند، فقط تبليغ اِلَىاللّه و معرفى ذات مقدس حق تعالى و معرفى اسلام بود. ياورانى نداشتند تا بتوانند با كمك آنان با مشركين بجنگند و اسلام را گسترش دهند؛ و همان طور كه در قرآن ملاحظه مىفرماييد، سورههايى كه در مكه نازل شده فقط جنبۀ پند و موعظه و معرفى اسلام را دارد و از جنگ و جدال صحبتى نيست و حتى احكام در آن كمتر ذكر شده. گسترش اسلام در مدينه، فتح و ظفر در مكه و آن روز كه حضرتش با آن وضعِ شكست خورده و ناگوار از مكه خارج گرديد، افراد عادى ـ كه سطحى فكر مىكنند ـ نمىتوانستند پيشبينى كنند كه اين مهاجرت چه مصالحى به دنبال خواهد داشت لكن وقتى كه به مدينه تشريف بردند معلوم شد كه چه نتايجى بر هجرت ايشان مترتب بود و چگونه توانستند اسلام را در مدينه گسترش دهند و يارانى پيدا كنند، و بالاخره با فتح و ظفر به مكه بازگشتند به آنگونه كه بزرگان قريش نزد آن حضرت خاضع شدند و حضرت هم آنان را آزاد ساخت. اكنون اگر چه عدۀ كثيرى از ايرانيان، بر اثر اختلافى كه بين دولتهاست، وجهالمصالحه شدند و با اين وضع فجيع از اين مملكت بيرونشان مىريزند لكن ممكن است مصالح بزرگ در كار باشد كه ما نمىدانيم؛ و خداوند تعالى همان طور كه حضرت رسول اكرم ـصلىاللّه عليه و آله و سلم ـ را فاتح و غالب به مكه برگردانيد شما را به اين حوزهها باز گرداند و روزى برسد كه نجف بيش از حالا قوى باشد. ما اطمينان داريم كه دير يا زود حوزۀ علميه به حال اول خود باز مىگردد و شما ان شاءاللّه اگر به وظايف دينى و علمى خود عمل كرديد باز به نجف برمىگرديد. وظيفۀ طلاب بار علمْ بار سنگينى است كه به عهدۀ شماست. آنطور نيست كه تنها وظيفۀ شما تحصيل مشتى الفاظ و مفاهيم باشد بلكه حفظ اسلام و احكام اسلام است كه به شما سپرده شده و شما امين وحى الهى هستيد، و بايد در ضمن تحصيل علم مشغول تهذيب نفس هم باشيد و چنانكه غير را تبليغ مىكنيد نفس خود را هم اصلاح نماييد. وظايف خود را فراموش نكنيد؛ با هم صلح و صفا داشته باشيد، دستهبندى و اختلافات را كنار بگذاريد، با هم برادر باشيد، با روح واحد و صفاى باطن براى اسلام كار كنيد. شما اهل علم هستيد و همه از يك ريشه، و ورق 1
يك شجره مىباشيد و اگر شما به عهد خود وفا كنيد، خداى تعالى هم وفاى به عهد خواهد كرد و شما را به حوزهها باز خواهد گردانيد، و ان شاءاللّه باز در اينجا يكديگر را ملاقات مىكنيم. و اگر من كه روزهاى آخر عمرم را مىگذرانم در ميان شما نبودم، شما هستيد و بار ديگر در اينجا مجتمع خواهيد شد. عدم امكان زوال حوزه در هر صورت مسئلۀ زوال حوزه در كار نيست؛ حوزه سرجايش باقى خواهد بود. و صرف نظر از جنبههاى معنوى و الهى، اصولاً از نظر موازين طبيعى هم زوال حوزههاى علميه ممكن نيست؛ زيرا حوزهها مورد توجه تمام مسلمين بخصوص شيعه مىباشد و پشتوانۀ آن، ملتها هستند، و آنچه ملتها پشتيبان آن باشند دولتها نمىتوانند با آن مبارزه كنند. دولتها زودگذرند و عمرشان كوتاه است. پشتوانۀ نجف، ملتهاى بزرگند و از اين جهت محفوظ خواهد بود. اكنون در حوزههاى ما محصلين افغانى، پاكستانى، هندوستانى، عراقى، و ديگر ممالك عربى مشغول تحصيلند و اين دولت كه اصلاً نمىتوان نام آن را دولت گذارد قدرت ندارد كه در برابر ملتها ايستادگى كند و اگر با من و شما معارضه نمايد، با ملتها نمىتواند معارضه كند. اگر آقايان ايرانى را اخراج كردند، ديگر آقايان كه از ممالك ديگرند بايد بايستند و به وظايف دينى خود اهميت دهند. مَثَل شما مَثَل فوجهاى سربازى است كه اگر دشمن به فوجى حمله كرد و آنان را شكست داد، فوجهاى ديگر پابرجا مانده و جاى گروههاى از بين رفته را مىگيرند. دشمن از خدا مىخواهد كه وقتى يك گروه سرباز را از پاى در آورد بقيه پا به فرار گذاشته ميدان را خالى كنند. غلبه با مظلوم آقايانى كه از ديگر ممالك در اينجا هستند بايد پابرجا باشند و به تحصيل علم و تهذيب نفس ادامه دهند و اگر مراجع و من ـ كه يكى از طلاب هستم ـ از اينجا رفتم، باز لازم است كه آقايان بمانند و به وظايف خود عمل نمايند. البته رفتن من روى مصالحى است كه ممكن است بسيارى ندانند ولى ديگر آقايان بايد باشند و سنگر را خالى نكنند. چنانكه ما سابقاً ديديم حوزۀ قم به هم خورد چه به هم خوردنى! عدۀ معدودى پريشان حال كه هميشه تحت فشار و آزار بودند استقامت كردند، طولى نكشيد كه ورق برگشت: ظالم سابق [رضا خان] را بردند و حوزۀ به هم ريختۀ آن روز به صورت حوزۀ پنج ـ شش هزار نفرى امروز در آمد ... شما غالبيد، مغلوب نيستيد. اگر تاريخ ظَلَمه و ستمديدگان دنيا را مطالعه كنيد مىبينيد كه غلبه هميشه با مظلوم است. معاويه با آن قدرت و عظمت و بساطى كه داشت از بين رفت و امروز در شام كه مركز سلطنت او بود حتى از قبر او خبرى نيست ... . اين كسبۀ بيچاره، آنهايى كه ساليان دراز در عراق بودهاند و ابداً در ايران عُلْقهاى 2
ندارند، دوست و آشنا و خويشاوندى ندارند، وضع آنها بسيار مايۀ تأسف است و اميدوارم ملت ايران با آنها خوشرفتارى كنند. آنها مهمانند و من انتظار دارم كه ملت شريف و مسلمان ايران با مهمانان و برادران خود مهربان باشند؛ به آنان پناه دهند، منزل و پوشاك و غذا بدهند، گرفتاريهايشان را برطرف نمايند، و مهمتر آنكه آنانى را كه به اوضاع ايران آشنا نيستند آشنا كنند. شما آقايان [كه] به ايران مىرويد سلام مرا به برادران ايرانى ابلاغ كنيد و بگوييد فلانى از شما استدعا دارد كه نسبت به برادران رانده شده از عراق، كه شايد جمعيتشان حدود صد هزار نفر باشد و در بلاد ايران متفرق مىشوند، تا مىتوانند مستقيماً كمك كنند و خوشرفتارى كنيد، چنانكه اگر خودتان دچار چنين بليه و سرنوشتى مىشديد، آنچه انتظار داشتيد نسبت به اين بيچارگان رفتار نماييد، از آنان دلجويى كنيد، آنها آواره و دل شكستهاند. از خداوند تبارك و تعالى توفيق همه آقايان را خواستارم و اميدوارم كه خداوند اين حوزه و ديگر حوزههاى علميه اسلاميه را حفظ فرمايد و شما آقايان را به پايگاه خويش بازگرداند.
عنوان :
ضرورت حفظ حوزههاى علمیه
مرجع :
صحیفه امام (۲) صفحه ۴۳۰
مکان :
نجف، مسجد شیخ انصارى
تاریخ :
۱۳۵۰-۱۰-۱۰
حضار :
روحانیون، طلاب و ایرانیان مقیم عراق