عنوان :
...
کتاب :
...
منبع :
...
تاریخ :
...
گوینده :
...
مکان :
...
بسم اللّه الرحمن الرحيم اولويت امر قانون اساسى مطالب شما دو بخش بود: يكى راجع به امور بازرگانى و بازار، و برگرداندن بازار به يك بازار اسلامى كه اشخاصى كه بر خلاف موازين اعمالى مىكنند جلو گيرى بشود. يكى هم راجع به قانون اساسى و وضع قانون اساسى. من حالا اعتقادم اين است كه آن قسمت اول يك قدرى ما صبر بكنيم. و قسمت ثانى، كه الآن اولويت دارد، در آن صحبت بكنيم. و بعد مربوط به او اقدام بكنيم. الآن چيزى كه مطرح است آن چيزى است كه اساس اسلام و اساس مذهب مبتنى بر او است. و آن قانون اساسى مملكت است. در قانون اساسى مملكت يك صحبت در اين است كه شما گفتيد كه بايد روى موازين شرعيه باشد. شك ندارد اين. لكن شماها مطالعه كنيد، همين قانونى را كه منتشر شده است، و هر جا كه نظر داريد يا اصحاب نظر، نظر دادهاند نظرتان را بنويسيد، و به مجلس سنا، كه بناست همۀ نظرها مجتمع بشود آنجا، بدهيد تا انشاءاللّه بعدِ آن خبرگانى كه آنجا مىروند آنجا انظار را روى هم بريزند و اصلاح كنند. اهميت مجلس خبرگان و يك مسئلۀ ديگر كه مهم است قضيۀ خبرگان است. در قضيۀ خبرگان اهميت خيلى زياد است، براى اينكه ممكن است كه يكوقتى اگر ماها، شماها، غفلت كنيد يا سستى كنيد يا انظارتان را متوجه به يك مسائل ديگر بكنيد و اشتغال به مطالب ديگر پيدا بكنيد، اشخاصى كه با مسير شما مخالف هستند چند نفرى بفرستند در مجلس و موجب زحمت بشوند. از اين جهت، در اين وقت بايد همۀ توجه به اين دو تا مطلب باشد: يكى تدوين قانون اساسى؛ يعنى نظر در قانون اساسى، كه از شماها هر كس صاحبنظر است نظر بدهد. و يكى هم انتخاب اشخاصى كه بايد بشود. اشخاصى كه متدين باشند. اشخاصى كه اهل نظر باشند؛ شرقى و غربى نباشند؛ مورد اطمينان جامعه باشند. اين چند نفرى كه در تهران [انتخاب] شده است، بايد يك همچو اشخاصى باشند، كه البته يك معرفى هم بعد اشخاص صاحبنظر مىكنند. در هر صورت الآن طرح همۀ چيزها ـ چون طرحهاى زيادى الآن مىآيد ـ طرح همه چيز الآن يك قدرى با مسير، مخالفت دارد، آن چيزها را قدم، قدم بايد پيش رفت؛ يعنى هر چه در هر وقتى كه موقعش هست. يك مسائلى است كه حالا موقعش است. يك مسائلى است كه بعد موقعش است، يك مسائلى است كه متأخرتر [است]. خطر بىتوجهى به مسئلۀ قانون اساسى آنكه الآن مطرح است آنهايى است كه اساس حكومت ماست. اگر در اساس قانون اساسى ما يك خدشهاى بشود، يك اشتباهاتى باشد، يا عمدى يا خطايى، اين سرنوشت يك مملكتى را عوض مىكند. بنابراين، الآن راجع به اصناف و گرفتاريهايى كه در اصناف است و چيزهايى كه در بازار واقع مىشود، الآن طرح اين مسئله يك قدرى زود است. طرح اين مسئله بايد بشود كه همه نظر بدهيد راجع به قانون اساسى، قوايتان را صرف اين مطلب بكنيد. الآن ما احتياجمان به اين مسئله است، نه احتياجمان به بازار. ما همه احتياجات داريم. خوب، مدارس ما نواقص دارد بايد رفع بشود؛ دانشگاه هم نواقص دارد؛ دادگسترى هم نواقص دارد؛ همۀ اينها بايد رفع بشود؛ اما اگر ما حالا از اين مطلبى كه الآن اساسى است براى ما دست برداريم و برويم سراغ آن مسائل، خداى نخواسته رخنه مىكنند در اين مسئلۀ اساسى ما، بعد هم اگر خداى نخواسته آنها غلبه بكنند، ديگر نه بازارى براى شما مىماند و نه مدرسهاى براى ما. پس، حالا بايد اين دو تا مسئلهاى كه الآن موقعش است، دو مسئلۀ ديگر هم بعد از اين موقعش است: يكى انتخابات است؛ و ديگرى انتخاب رئيس جمهور. انتخابات مجلس شوراست؛ كه امسال غير سالهاى سابق است؛ غير دورههاى سابق است. دورههاى سابق فرمايشى بود. هيچ كدامتان هم اطلاع نداشتيد كه كى وكيل مىشود و كىْ مىشود، چه بخواهيد و چه نخواهيد مىشد. اما حالا اينطور نيست، خود شما بايد تعيين بكنيد. و در آنجا هم آن قدم بعد بايد برداشته بشود؛ و وكلايى كه آنجا تعيين مىشود هم بايد بعد همهتان نظر بدهيد به او و بعداز اينكه اين مسائل تمام شد و يك استقرارى در حكومت پيدا شد، آن وقت اين مسائل بايد به طور دقيق بررسى بشود. پس حالا همۀ ما، نه من به احتياجات خودم و نه شما به احتياجات خودتان الآن نظر نكنيد، خيال كنيد كه يك ـ دو سال ديگر هم خداى نخواسته اين حكومت، آن بود. يك چند ماهى است. انشاءاللّه با يك چند ماهى تمام مىشود مسئله. و اين چند ماه هم روى همان سالهاى طولانى كه گذشته است. ايجاد اختلاف، مانع به نتيجه رسيدن نهضت و مهم اين است كه يك اختلافاتى الآن ايجاد مىكنند. يعنى اشخاصى مىخواهند نگذارند كه نهضت ما نتيجه بگيرد. يك نهضتى كردهايد شما، يك قدرت بزرگى را شكست داديد؛ لكن نتيجه اين نبوده است كه فقط آن قدرت برود. اگر عوض آن قدرت يك قدرتى نظير او آن بيايد، خوب همان است كه بود. پس عمده اين است كه ما بعد از رفتن آن قدرت، نتيجهاى كه اسلام مىخواهد، نتيجهاى كه صلاح مسلمين است، بگيريم. در همين حالى كه براى نتيجه، مشغول بررسى و اقدام است، يك دستهايى از خارج و داخل مشغول ايجاد اختلافاتند. يك اختلافاتى بين مردم به جهات مختلف، به اسماى مختلف، به جهات مختلف. خيلى توجه به اين معنا بكنيد، و به دوستانتان و بازاريها هم، بعد از اينكه سلام من را مىرسانيد، اين مطلب را بگوييد كه توجه تام به اين معنا داشته باشيد، كه هر كس بخواهد ايجاد اختلافى بكند بدانيد كه يا آدم نادانى است، تحت تأثير واقع شده است؛ يا آدم شيطانى است كه مىخواهد نگذارد نهضت درست بشود. الآن اختلاف سر هيچ چيز نكنيد. من در آن صحبتهاى طولانى هم كه كردم سفارش كردهام اين مطلب را. شما هم به رفقايتان، به دوستانتان، خودتان توجه اين معنا را داشته باشيد كه الآن اختلاف ايجاد نشود. يكى بيايد بگويد كتاب كى چطور است؛ كى بگويد چطور است، نباشد. الآن اختلافات اسباب اين مىشود كه ما نتوانيم اين قدم را كه الآن لازم است برداريم. ايجاد محروميت با نام «تمدن بزرگ» بنابراين، اين مسئلۀ اول شما انشاءاللّه بعد از يك مدتى كه يك استقرارى پيدا كند، لااقل يك حكومت مستقرى پيدا بكنيم. و اين نقيصه و خيلى نقايص ديگر. يكى و دو تا نيست. براى اينكه پنجاه سال، اقلاً پنجاه و چند سال، و 2500 سال هم جلوتر، كوشش كردهاند تا اينكه خراب كنند. هيچ براى آبادى كوششى نكردهاند. منتها يك كسى خراب مىكرد و نمىگفت كه من دارم آباد مىكنم؛ اين محمد رضا خراب مىكرد و فرياد مىكرد كه ما مىخواهيم به «تمدن بزرگ» برسيم! ما را عقب راندند. فرهنگ ما عقب است الآن. اقتصاد ما سالم نيست. درست انشاءاللّه مىشود. و همه چيز ما خراب است. همه جا خراب. هى وعده دادند! الآن از هر طرفى كه از ايران مىآيند اينجا پيش ما، تقريباً هر چند روز يك دفعه يك گروهى از اطراف مىآيند، همه شكايت از اينكه ما هيچى نداريم. نه بهدارى داريم، نه اسفالت داريم، نه چى داريم. من گاهى به آنها مىگويم كه آقا، شما خيال نكنيد كه شما هيچى نداريد؛ تهران هم ندارد. در تهران اين زاغهنشينها را برويد ببينيد كه اينها هم هيچ ندارند، يك تكهاى از تهران است كه چيز دارد. اين بيچارهها و مستضعفينى كه اطراف تهران الآن خيمه دارند، و نمى دانم، كپر 1
دارند، و امثال ذلك، آنها هم هيچى ندارند. اينها كوشش كردهاند به اينكه نگذارند يك مملكتى آباد بشود. با اسم اينكه مىخواهند «تمدن بزرگ» درست كنيم بكلى خراب كردند. انشاءاللّه بايد بعد از اينكه اساس مطلب درست بشود، به اينها رسيدگى بشود. هشدار و نصيحت به گرانفروشان يكى هم قضيۀ بازار است كه حالا هم خوب، صحبتش هى هست، قضيۀ گرانفروشيهاى زياد. آخر فكر نمىكنند اينهايى كه اجحاف اينقدر مىكنند، گرانفروشى اينقدر مىكنند، كه اين برادرهايشان، اين بيچارهها، اين سروپا برهنهها كه فرياد كردند توى اين خيابانها و خونشان را دادند حالا بايد اينطور باهاشان معامله كنند كه يك كسى كه هيچى ندارد نتواند هندوانه بخرد و در تابستان يك فقيرى كه چند تا بچه دارد نتواند هندوانه بخرد! نتواند يك ميوهاى براى زن و بچهاش ببرد، براى اينكه وضع گرانى آنطور است، و ما نمىدانيم بايد چه بكنيم. آيا مىشود كه دربازار يك خيرمندانى باشند كه يك دكانهايى باز كنند عمومى براى مردم يك قيمت مناسبترى بگذارند تا اين گرانفروشى تمام بشود؟ اين ديگر نمىدانم حالا. على اىّ حال 2
خداوند همهتان را تأييد كند و موفق باشيد كه يك بازار اسلامى، يك مملكت اسلامى، پيدا بكنيد كه اين الگو بشود براى همه جا انشاءاللّه.
عنوان :
اهمیت و ضرورت قانون اساسى و مجلس خبرگان
مرجع :
صحیفه امام (۹) صفحه ۸۶
مکان :
قم
تاریخ :
۱۳۵۸-۰۴-۲۱
حضار :
نمایندگان کمیته امور صنفى و نمایندگان اصناف تهران