بسم اللّه الرحمن الرحيم تمام انبيا معلم هستند و تمام بشر دانشجو با اينكه بنا نبود كه آقايان ديگر تشريف بياورند و زحمت بكشند و آنطورى كه اطبا هم احتياط مىكنند، خيلى اجازه ندادهاند كه من صحبت كنم، لكن امروز از پاكستان دانشجويان محترم و بعض آقايان ديگر و از ايران، معلّمها تشريف آوردهاند. پس اين محفل، محفل معلم و دانشجوست؛ دو گروهى كه اگر اصلاح بشوند، يك مملكت را اصلاح مىكنند و اگر ـ خداى نخواسته ـ در غير اين معنا باشند، كشورها به تباهى كشيده مىشوند. مقام معلّم و مقام دانشجو، كه بايد مغز متفكر يك ملت را تشكيل بدهد، از امورى است كه بايد به آن توجه زياد بشود و وظيفۀ معلم و دانشجو مشخص باشد تا ان شاءاللّه، بر آن طريقى كه اسلام مىخواهد و مقام انسانيت اقتضا مىكند، از همان طريق راه بروند و طىّ مقامات رابكنند و به آنجايى برسند كه انسان شوند. تمام زحمتى كه انبيا كشيدهاند و تمام رنجهايى كه اولياى خدا از بدو خلقت تاكنون كشيدهاند و بعدها هم تا آخر خواهند كشيد، مقدمۀ اين بوده است كه اين موجودى كه در خارج به او مىگويند «انسان»، انسان بشود. تمام كتب آسمانى كه بر انبيا نازل شده است براى اين بوده است كه اين موجودى كه اگر سر خود باشد خطرناكترين موجودات عالَم است، تحت تربيت و تعليم الهى واقع بشود و بهترين موجودات و افضل تمام خلايق بشود. نهضتهاى اسلامى، نهضتهاى توحيدى، تمام براى همين معنا بوده است. در اسلام همۀ امور مقدمۀ انسانسازى است. اگر رها كنند اين موجود دوپا را، تمام عالَم را به تباهى مىكشد. براى جلوگيرى از اين فسادهاى بزرگ و اين جنگهاى ويران كن و اين كارهاى بسيار ناروا كه در كشورها هست، انبيا آمدهاند تا بشر را هدايت كنند به راهى كه همه در آن راه سير كنند و همه انسان صحيح و كامل بشوند. اگر اين موجود دوپا تربيت شد، تمام حوايج دنيا و آخرت بشر تحقق پيدا مىكند و اگر اين موجود دوپا سرخود شد يا به خلاف مسير طبيعى خودش حركت كرد، تمام عالَم به تباهى كشيده مىشود. از اين جهت، تمام انبيا معلّمها هستند و تمام بشر دانشجو. انبيا مكتبى دارند كه در آن مكتب مىخواهند اين موجود دوپايى كه بدترين موجودات است و اگر رها بشود خطرناكترين موجودات عالَم است، اين را به راه مستقيم، به صراط مستقيم هدايت كنند و اجراى اين امر را هم خودشان متكفّلند. از اين جهت، معلم و دانشجو محصور به معلمهاى دانشگاهها يا دبيرستانها يا ساير جاها نيست و دانشجو هم محصور نيست به همانهايى كه دانشگاه مىروند. عالَم يك دانشگاهى است و انبيا و اوليا و تربيت شدههاى آنها معلّم هستند و ساير بشر دانشجو و بايد دانشجو باشند. عالَم بايد، تمام دنيا بايد دو طبقه داشته باشد: يك طبقه معلّم و استاد و يك طبقه دانشجو و متعلّم. وظيفۀ معلّم هدايت جامعه است به سوى اللّه و وظيفۀ دانشجو تعلّم. الهى يا طاغوتى بودن انسان همين معناست كه يك جامعهاى پيدا بشود كه همه متوجه به خداى ـ تبارك و تعالى ـ باشند و همه در راه او. اگر همه در راه او شد، اقتصاد هم الهى مىشود، فرهنگ هم الهى مىشود، ارتش هم الهى مىشود، ژاندارمرى هم الهى مىشود، دانشجو و معلّم هم الهى مىشوند. خداست و طاغوت، همين دو، غير از اين نيست. يا راه خداست و يا راه طاغوت. راه خدا راهى است كه انسان را در تمام ابعادى كه دارد ـ در بُعد عقلانى، در بُعد متوسط كه بُعد خيالى است و در بُعد متنزِّل كه بعد عمل است ـ اين ابعاد را هدايت بكند به آن راهى كه بايد باشد. اگر اينها از همان راه مستقيم رفتند، اينها الهى هستند. راه، راه خداست و هر كس از اين راه برود، الهى است تا آن وقتى كه همه چيز انسان، همۀ اعمال انسان، همۀ حركات انسان، همۀ تخيلات انسان، همۀ تعقلات انسان، الهى بشود. يا اين راه است يا راه چپ و راست، كه برخلاف راه مستقيم است، كه هر يك از اينها انحراف است و به سوى طاغوت است. اَللّهُ وَلِىُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ اِلَى النُّورِ. 1
ظلمات، تمام عالَم كه توجه به خدا ندارد و نور، نور مطلق حق تعالى كه بايد همۀ عالَم متوجه به او باشد. وَالَّذينَ كَفَرُوا اَولِياؤُهُمُ الطّاغُوتُ. 2
همين دو راه است: يا ايمان است و اسلام است و توجه به مكتب الهى [كه] ولىّ اين امر خداست و خدا مؤمنين را اگر در اين راه افتادهاند، هدايت مىكند و تمام ابعاد انسانى را الهى مىكند و يا كفر است و برخلاف توحيد است، چه در طرف راست و چه در طرف چپ. طاغوت است و منتهى اليه آن جهنم. در دنيا هم همۀ فسادها و همۀ جنگهايى كه در عالَم تحقق پيدا مىكند به دست ابرقدرتها، همه جنگهاى شيطانى و طاغوتى است. در جنگها هم جنگ طاغوتى هست و جنگ توحيدى. جنگهايى كه پيغمبرها مىكردند، اوليا مىكردند، مؤمنين مىكردند براى اين بود كه اشخاص سركش را از آن سركشيها برگردانند و تأديب كنند. اين جنگ، جنگ الهى است و آن جنگهايى كه براى احراز مقام است، براى به دست آوردن قدرت است، براى تحميل بر جامعههاست، براى جنايتكارى اين ابر قدرتهاست يا هر قدرتى، اين جنگها جنگهاى ابليسى است و جنگهاى طاغوت است. عالَم از اين دو حال خارج نيست. هر حركتى كه از انسان صادر بشود، چه حركتهاى قلبى و چه حركتهاى روحى و چه حركتهاى جوارحى، از اين دوحد خارج نيست: يا به طرف صراط مستقيم و اللّه است و يا طاغوتى است؛ منحرف يا به طرف چپ يا به طرف راست. اِهْدِنَا الصِّراطَ المُستَقيمَ. 3
صراط مستقيم يك سرش اينجاست و يك سرش به آن طرف عالَم؛ به مبدأ نور: صِراطَ الَّذينَ اَنعَمتَ عَلَيهِم، 4
به آمدن تعليمات انبيا. انعام كرده خدا بر ما كه ما را هدايت كند به اين راهى كه راه اللّه است و موجب اين مىشود كه تمام عالَم به سعادت برسند و با آرامش و با تربيت صحيح، در اين عالَم زندگى كنند و تمام جهاتى كه در اين عالَم هست برگردانند به همان جهت توحيدى الهى و ساير حركتها، چه حركتهاى قلبى باشد و چه حركتهاى خيالى باشد و چه حركتهاى جوارحى باشد، برخلاف اين مسير كه باشد، همه طاغوتى است. همين دو راه بيشتر نيست: يا طاغوت و يا اللّه. شما معلّمين و شما دانشجويان از همين راهى كه انبيا تعيين كردهاند، راه را طى كنيد. همين راه خداست؛ همين راهى كه انبيا و اولياى خدا پيش پاى بشر گذاشتند، اين راه خداست و ما همه بايد از همين راه حركت كنيم. كسانى كه دعوت بر غير اين راه بكنند طاغوتند و كسانى كه مردم را برخلاف مسير طبيعى خودشان و مسيرى كه فطرت آنها متوجه به اوست راهنمايى كنند، ضلالت است. من اميدوارم كه معلّمين در هر جا هستند، خواهران و برادران معلّم، خواهران و برادران دانشجو، خواهران و برادران عالِم، خودشان را دانشجو بدانند و معلّم. معلّم آنها را به راه راست هدايت انبيا دعوت كند و آنها هم به راه راست هدايت انبيا سفر كنند. والسلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته
عنوان :
تعلیم و تربیت انسان در مکتب انبیا
مرجع :
صحیفه امام (۱۳) صفحه ۱۹۱
مکان :
تهران، حسینیه جماران
تاریخ :
۱۳۵۹-۰۶-۰۹
حضار :
دانشجویان پاکستانى و معلمان ایرانى