عنوان :
...
کتاب :
...
منبع :
...
تاریخ :
...
گوینده :
...
مکان :
...
بسماللّه الرحمن الرحيم هشدار به روحانيون و پاسداران در اين مجلس، هم پاسدارها هستند و هم علما و هم طبقات ديگر. آن چيزى كه من را حالا نگران دارد، و اگر عرض كنم آقايان هم نگران خواهند شد، اين است كه در اين وقت كه با همت همۀ قشرها، همۀ طبقات، اين نهضت را به اينجا رساندهاند و دشمن را از صحنه بيرون كردهاند و دست اجانب را كوتاه كردند، حالا يك خطرى بدتر از آن خطرها متوجه ماست، و آن خطر اين است كه از اين دو طايفه، يعنى طايفۀ روحانيون و پاسدارها كه روحانيون هم جزء پاسدارها هستند؛ آنها هم پاسدار اسلاماند، ديگران هم پاسدارند؛ بلكه همۀ ملت پاسدار اسلام بايد باشند: كُلُّكُم رَاعٍ و كُلُّكُم مَسؤولٌ 1
آن خطرى كه الآن من را نگران كرده است ـ و من تكرار مىكنم، هر دستهاى كه بيايند اينجا تكرار مىكنم آن را ـ آن خطر اين نيست كه ما شكست بخوريم؛ شكست خوردن خطر نيست؛ اولياى خدا هم بسيارىشان در جنگها شكست مىخوردهاند؛ حتى خود پيغمبر هم گاهى شكست مىخورد؛ حضرت امير هم از معاويه شكست خورد. اگر ما در آن رژيمى كه بود و قيام كرديم و شما قيام كرديد فرض كرديم كه ... ما را شكست مىدادند، هيچ اشكالى در كار نبود؛ ما را هم مىكشتند براى اسلام بود؛ كارى نبود. آنكه الآن موجب نگرانى است اين است كه از اين دو قشر ـ مهم اين دو قشرند و سايرين هم هستند كه ... اسم مىبرم ـ قشر روحانيون كه پاسداران اسلام و قرآن هستند از صدر اسلام تا حالا، و قشر پاسدارهاى اسلامى، و اضافه كنيد به اينها كميتهها، دادگاههاى انقلاب اسلامى، اگر خداى نخواسته اينها كه در نظام اسلام الآن هستند ـ ما مدعى هستيم كه پاسدار احكام اسلام هستيم، و شما هم پاسداريد از اين انقلاب اسلامى، و همۀ ملت هم بايد پاسدار از اسلام باشند ـ الآن كه نظام اسلامى است و ما رژيم را رژيم جمهورى اسلامى مىدانيم، رأى داديد، همۀ ملت رأى دادند، و الآن رسماً مملكت ما رژيمش جمهورى اسلامى است، اگر از ما يا از شما يا از كميتهها يا از دادگاههاى انقلاب يك اعمالى صادر بشود كه در نظر عالَم اين اعمال برخلاف رويه باشد، اين اسباب اين مىشود كه آنهايى كه با ما دشمن هستند و عددشان هم در خارج خيلى زياد است، و در داخل هم هست، و مراقب اين هستند كه يك قدم خلافى از ماها ببينند و يكى را هزارها كنند و منعكس كنند در روزنامههاى خارج، در مجلات خارج، و در داخل هم با اشارات، و بگويند كه «نظام اسلامى هم همين است؛ اينها پاسدارهايش، و اينها روحانيونش، و اينها بازارىهايش، و آنها هم ساير طبقاتش، و مكتب ما را متزلزل كنند. اسلام را معرفى كنند به اينكه «اينها پاسدارهاى اسلاماند، الآن جمهورى اسلامى است و جمهورى اسلامى هم با سابق فرقى نكرد؛ آن وقت محمدرضا پهلوى و سازمان امنيت خلافكارى مىكردند، حالا آقايان روحانيون و آقايان پاسداران و دادگاههاى انقلاب و كميتهها خلافكارى مىكنند؛ پس معلوم مىشود كه اسلام هم ـ همين ـ مثل ساير رژيمها مىماند.» نمىگويند كه من يك كار خلاف كردم، آقا يك كار خلاف كرده، ـ شما ـ مىگويند كه «الآن رژيم اسلامى است و جمهورى اسلامى است، و اينها هم كه مىگويند ما پاسدار جمهورى اسلامى هستيم، روحانيون هم كه مىگويند ما از اول پاسدار اسلام بوديم، و دادگاهها هم مىگويند دادگاه انقلاب اسلامى، و كميتهها هم مىگويند كميتههاى اسلامى، اينها همه با اسم اسلام،» الآن اين جماعات هستند و به ما بگويند كه «جمهورى اسلامى هم مثل رژيم شاهنشاهى است؛ منتها آن وقت يك دستهاى آن كارها را مىكردند، حالا يك دستۀ ديگرى؛ آن وقت آن دسته مىريختند توى خانههاى مردم و كارهاى خلافى مىكردند، حالا هم اين دسته هست؛ آن وقت آن دسته كارى مىكردند، حالا به اسم كميتۀ اسلامى تعدى مىكنند؛ آن وقت محمدرضا و اتباعش اين كار را مىكردند، حالا روحانيون اين كار را مىكنند. مهرهها عوض شده، مسائل همان مسائل است!» خطرى مصيبتبار براى اسلام اين خطرى است كه، مصيبتى است كه از همۀ مصيبتها بالاتر است. در كشتن حضرت سيدالشهدا هيچ اشكال نبود براى اينكه مكتب را داشتند آنها از بين مىبردند، و شهادت حضرت سيدالشهدا مكتب را زنده كرد. خودش شهيد شد، مكتب اسلام زنده شد؛ و رژيم طاغوتى معاويه و پسرش را دفن كرد ... و سيدالشهدا هم چون ديد اينها دارند مكتب اسلام را آلوده مىكنند، با اسم خلافت اسلام خلافكارى مىكنند و ظلم مىكنند و اين منعكس مىشود در دنيا كه خليفۀ رسولاللّه دارد اين كارها را مىكند، حضرت سيدالشهدا تكليف براى خودشان دانستند كه بروند و كشته هم بشوند؛ و محو كنند آثار معاويه و پسرش را. پس كشتن، شهادت سيدالشهدا چيزى نبود كه براى اسلام ضرر داشته باشد؛ نفع داشت براى اسلام؛ اسلام را زنده كرد. اگر ما هم همه در اين نهضتى كه كرده بوديم، در اين راهى كه داشتيم مىرفتيم براى مبارزه و معارضه، كشته مىشديم، آن هم اشكال نداشت؛ براى اينكه ما هم راهمان را رفته بوديم؛ كشته شده بوديم در راه اسلام. اسلام در خطر نبود؛ اسلام زندهتر مىشد. اما حالا كه دست ما افتاده است، حريف را بيرون كرديد و خودتان قبضه كرديد مملكت خودتان را، و خودتان داريد اداره مىكنيد و پاسدار هستيد و آقايان هم پاسدار هستند. اگر در اين وضع از ماها يك كار خلاف صادر بشود، خداى نخواسته روحانيون در بلاد اختلاف با هم بكنند، معارضه با هم بكنند، پاسدارها با هم اختلاف بكنند، به هم تفنگ بكشند، كميتهها خلاف بكنند، دادگاهها درست رسيدگى نكنند، امروز نمىگويند كه اگر يك آقايى كارى بكند، بگويند ساواكى است؛ امروز مىگويند روحانى است و روحانيين ايناند. ديكتاتورى عمامه و كفش است! و مكتب ما آلوده مىشود نه خودمان. خودمان مهم نيست؛ مكتبمان آلوده مىشود. منعكس مىكنند اين اشخاصى كه با كمال دقت كارهاى ما را تحت نظر دارند، و با ما هم دشمناند و با اسلام هم دشمناند. نمىگويند كه فلان آدم يك كار خلافى كرد؛ مىگويند «رژيم هم الآن اسلامى شده و الآن هم اينها ـ همه ـ مدعىاند كه ما پاسدار اسلام هستيم و ما نگهبان اسلام هستيم و روحانيون هم مىگويند ما نگهدار اسلام هستيم، و اين است وضعشان! پس معلوم شد كه اسلام اينطورى است»؛ اينطور منعكس مىكنند كه «اسلام اين است؛ و اين آخوندها دروغ مىگفتند كه اسلام مكتب مترقى است؛ اين است!» سيرت شيطانى در پوشش روحانى اين خطر خطر بزرگى است براى ما. و اين خطر را بايد از آن جلوگيرى كنيد. چه جور جلوگيرى كنيم؟ روحانى به وظيفۀ روحانيتش، به وظيفهاى كه اسلام براى روحانى تعيين كرده، عمل كند؛ پاسدار اسلام به وظيفۀ پاسداريش عمل بكند. پاسدار انقلاب است نه مخل به انقلاب، معارض با انقلاب. اگر ما يك خلافى بكنيم، روحانى نيستيم؛ يك اشخاص شيطانى هستيم كه صورت روحانيت به خودمان، لباس روحانيت پوشيديم. اگر شما پاسدارها كه قدرت الآن دستتان است يك كارى بكنيد كه برخلاف وظيفۀ پاسدارى است، شما پاسدار اسلام و انقلاب نيستيد؛ شما پاسدار هواى نفس خودتان هستيد، به هواى نفستان عمل مىكنيد، به الهام شيطان عمل مىكنيد. اگر بازارى در جمهورى اسلامى همان بازارى باشد كه در رژيم طاغوتى بود، نبايد ادعا كند كه بازار اسلام است. نه، بازار طاغوت است! آن اجحافات زيادى كه الآن دارد به اين مستمندان مىشود، اين رباخوارى كه الآن رواج دارد، اين هروئين فروشى و ـ نمىدانم ـ زهر مار فروشى كه الآن رواج دارد، اينها را به عهدۀ بازار اسلام حساب مىكنند؛ به عهدۀ جمهورى اسلامى حساب مىكنند. مكتب ما شكست مىخورد، اسلام شكست مىخورد، اسلام دفن مىشود، و ديگر كسى نمىتواند بيرونش بياورد. خلافكارىهاى مسئولين، ضربه به اسلام برادرهاى روحانى من! برادرهاى پاسدار من! دريابيد اسلام را! اختلافات را كنار بگذاريد. با هم برادر باشيد. همه با هم دست به هم بدهيد و اسلام را نجات بدهيد. خطر است امروز. حالا كه ما آزاد شديم، هر كارى دلمان مىخواهد بكنيم؟! اسلام يك همچو آزادى نمىدهد به كسى. حالا كه ما از زير بار ظلم رژيم سابق بيرون آمديم، خودمان ظلم بكنيم؟! خوب... ما فرقمان با آنها چه هست؟ شما همه لباس پاسدارى داريد، آقايان لباس روحانيت دارند، مسئوليت زياد است براى آنها. امروز روزى است كه مسئوليت براى همۀ ما، براى همۀ طبقات، براى همۀ مسلمانها مسئوليت امروز زياد است در ايران. رژيم سابق نيست كه گردن من و شما نگذارند بگويند ظالمها دارند اين كارها را مىكنند. رژيم اسلامى است. اگر از دولت اسلامى خلاف صادر بشود، اسلام را لكهدار مىكند. اگر از روحانى در اين زمان يك خلاف صادر بشود، مكتب را متزلزل مىكند. اگر از پاسدارهاى ما خداى نخواسته يك خلافى صادر بشود، همان كارهايى كه در رژيم سابق مىشد حالا با اين اسم بشود، مكتب ما متزلزل مىشود. اگر كميتههاى ما خلافى بكنند [و همينطور] اگر دادگاههاى ما [مكتب ضربه مىبيند] اين دادگاهها، دادگاههاى طاغوتى كه نيست، دادگاههاى اسلامى است؛ از دادگاههاى اسلامى توقع اين دارند كه احكام اسلام جارى بشود، و همين طور از همۀ ما. اين مسئله جزء مصيبتهايى است كه من الآن برايش ناراحتم و شما هم ناراحت بايد باشيد. و علاجش به اين است كه هر يك ما به وظيفهاى كه خدا براى او معين كرده عمل كنند؛ روحانيون عمل كنند به وظايفى كه اسلام برايشان تعيين كرده. دستور الزامى الهى قرآن كريم فرموده است: وَاعتَصِمُوا بِحَبلِاللّهِ جَمِيعاً ولاَ تَفَرَّقُوا 2
؛ اين يك دستور است. دستور الزامى است، امر است؛ مشتمل بر يك امر است و يك نهى: مجتمع باشيد با هم، به اسلام تمسك بكنيد، همه با هم به اسلام تمسك بكنيد، تفرقه بينتان نباشد. اينطور نباشد كه ملتها، آنهايى كه ناظر ما هستند، آنهايى كه دشمن ما هستند و نظارت بر ما مىكنند، بگويند كه در هر شهرى آن شلوغكار عبارت از معممين آن است! اين براى ما سرشكستگى دارد ـ عرض بكنم ـ خلافِ ما براى امام زمان سرشكستگى دارد. دفاتر را وقتى بردند خدمت ايشان و ايشان ديد شيعههاى او ـ خوب، شما شيعۀ او هستيد، ما شيعۀ او هستيم ـ شيعۀ او دارد اين كار را مىكند، اين ملائكةاللّه كه بردند پيش او ديد، سرشكسته مىشود امام زمان، بيدار بشويد كه مسئله خطرناك است! و خطر هم خطر شخص نيست، خطر ملت نيست، خطر اسلام است. انشاءاللّه خداوند همۀ شما را موفق كند كه به وظايف عمل كنيد. همهمان را خداوند موفق كند به وظايف اسلامى، وظايف روحانى، به وظايف پاسدارى، به اين وظايف عمل بكنيم و انشاءاللّه اين نهضت را به پيش ببريم، و مملكت مال خودتان باشد، و مملكت يك مملكت اسلامى بشود. والسلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته
عنوان :
نگرانى براى اسلام خلافکارىهاى مسئولین موجب آسیبپذیرى مکتب
مرجع :
صحیفه امام (۸) صفحه ۴۴۶
مکان :
قم
تاریخ :
۱۳۵۸-۰۴-۱۳
حضار :
پاسداران و روحانیون تربت حیدریه