Picture of the author
Comma
صحیفه
سخنرانى

بسم اللّه‌ الرحمن الرحيم هدف، اسلام و استقلال كشور از زندانى بودن آقاى طالقانى و مهندس 1

افسرده نباشيد؛ تا اين چيزها نباشد كارها درست نمى‌شود. تا زندان رفتنها نباشد پيروزى به دست نمى‌آيد. هدفْ بزرگتر از آزاد شدن عدّه‌اى است، هدف را بايد در نظر داشت. هدفْ اسلام است؛ استقلال مملكت است؛ طرد عمّال اسرائيل است؛ اتّحاد با كشورهاى اسلامى است. الآن تمام اقتصاد مملكت در دست اسرائيل است؛ عمّال اسرائيل اقتصاد ايران را قبضه نموده‌اند؛ اكثر كارخانجات در دست آنها اداره مى‌شود: تلويزيون، كارخانۀ ارج، پپسى‌كولا 2

. دو هواپيمايى كه قرار بود حجّاج را به مكّه ببرند مال اسرائيل بود! بعد دولت عربستان سعودى به اين عمل اعتراض كرد و ناچار شدند از اين عمل خوددارى كنند. امروز حتّى تخم‌مرغ از اسرائيل وارد مى‌كنند. بايد صفها را فشرده كنيد. اينها عمّال استعمار هستند؛ بايد ريشۀ استعمار را كَنْد. ضرورت اِعلاى پرچم اسلام در دانشگاه آقايان سعى كنيد در دانشگاه پرچم اسلام را بالا ببريد؛ تبليغات مذهبى بكنيد؛ مسجد بسازيد؛ اجتماعاً نماز بخوانيد؛ تظاهر به نماز خواندن بكنيد. وحدت مذهبى لازم است. وحدت مذهبى است كه اين اجتماع عظيم و فشرده را ايجاد مى‌كند. اگر علاقه به استقلال ايران داريد، وحدت مذهبى داشته باشيد. اجبار رژيم به آزادى امام بعد از اينكه دستگاه ديد بيش از اين نمى‌تواند اين فضاحت را تحمّل كند و از تمام ممالك اسلامى و غير اسلامى فشار آوردند و نفرتهاى ممالك اسلامى را نسبت به خود احساس نمود، وقتى اوضاع را چه از داخل و چه از خارج تاريك ديدند، اينها شبانه مرا به اينجا آوردند تا به اصطلاح مرا سالم به اينجا برسانند. آنها مى‌گفتند ما بايد شما را محفوظ نگاه داريم. آنها مى‌ترسيدند كه مردم به من آسيبى برسانند! آيا ملّت اسلام قصد جان مرا دارند؟! بعد از رسواييها، وقتى ديدند ديگر نمى‌توانند هيچ جاى پايى بگذارند و تمام ملتها، دولتهاى خارجى با آنها نظر خوشى ندارند، و مخصوصاً ديدند اكنون ايّام حج و محرّم است و معلوم نيست در مراسم حج چه خواهد شد و در ماه محرّم چه خواهد شد، ما را آزاد كردند؛ ولى بعداً به خيال سمپاشى افتادند. فكر كردند با مطبوعات مى‌توانند ما را در نظر مردم خوار كنند؛ خيال كردند مى‌توانند بين مردم و روحانيت جدايى ايجاد كنند. توطئه‌اى با عنوان اتحاد مقدس چند روز است آزاد شده‌ام. فرصت مطالعۀ روزنامه نداشتم. در زندان فراغت داشتم و مطالعه مى‌كردم تا اينكه روزنامۀ اطّلاعات، مورّخ سه شنبه 18 فروردين 43، را به من دادند. من از آقايان گله دارم كه چرا زودتر به من [اطّلاع] ندادند. در اين روزنامۀ كثيف اطّلاعات، تحت عنوان «اتّحاد مقدّس»، در سرمقاله نوشته بودند كه با روحانيت تفاهم شده و روحانيون با «انقلاب سفيد» شاه و ملّت موافق هستند! كدام انقلاب؟ كدام ملّت؟ اين انقلاب مربوط به روحانيت و مردم است؟! روحانيت، مخالف انقلاب سفيد آقايان كه در دانشگاه هستيد، برسانيد به همه كه روحانيت با اين «انقلاب» موافق نيست. ما كه وسيلۀ انتشاراتى نداريم؛ همه چيز را از ما گرفته‌اند. تلويزيون و راديو را از ما گرفته‌اند. تلويزيون كه در دست آن نانجيب 3

است؛ راديو هم كه در دست خودشان هست؛ مطبوعات ما كثيف است. آنها مطلبى را مى‌نويسند يا مى‌گويند، فوراً به تمام نقاط دور دست مى‌رسانند؛ آن وقت مردم بى‌اطّلاع فكر مى‌كنند كه روحانيون هم با آنها هستند. روحانيون با اين مفاسد دوستى ندارند. اگر روزنامۀ اطّلاعات جبران نكند، با عكس‌العمل شديد ما مواجه خواهد شد. [يكى از حضّار: تحريمش كنيد.] [امام:] نه. حالا موقعش نيست؛ هر چيزى جايى دارد. خمينى تفاهم نخواهد كرد خمينى را اگر دار بزنند تفاهم نخواهد كرد. با سرنيزه نمى‌شود اصلاحات كرد. با نوشتن «خمينىِ خائن» به ديوارهاى تهران كه مملكت اصلاح نمى‌شود! ديديد غلط كرديد؟ ديديد اشتباه كرديد؟ خاضع به احكام اسلام شويد ما شما را پشتيبانى مى‌كنيم. اگر از آزاد نمودن ما برنامۀ ديگرى دارند، اگر خيال ديگرى در سر دارند، اگر مى‌خواهند آشوب كنند، بسم‌اللّه‌! بفرمايند. در روزنامۀ [مورّخ 13/5/1342] كه مرا از زندان قيطريّه آوردند، نوشتند كه مفهومش اين بود كه روحانيت در سياست مداخله نخواهد كرد. من الآن حقيقت موضوع را براى شما بيان مى‌كنم. آمد يك نفر از اشخاصى كه ميل ندارم اسمش را بياورم، گفت آقا سياست عبارت است از دروغ گفتن، خدعه، فريب، نيرنگ، خلاصه پدرسوختگى است! و آن را شما براى ما بگذاريد! چون موقعْ مقتضى نبود نخواستم با او بحثى بكنم. گفتم: ما از اوّل وارد اين سياست كه شما مى‌گوييد نبوده‌ايم. امروز چون موقع مقتضى است، مى‌گويم. اسلام ـ تمامش ـ سياست است اسلام اين نيست. واللّه‌ اسلام تمامش سياست است. اسلام را بد معرّفى كرده‌اند. سياست مُدُن از اسلام سرچشمه مى‌گيرد. من از آن آخوندها نيستم كه در اينجا بنشينم و تسبيح دست بگيرم؛ من پاپ نيستم كه فقط روزهاى يكشنبه مراسمى انجام دهم و بقيۀ اوقات براى خودم سلطانى باشم و به امور ديگر كارى نداشته باشم. پايگاه استقلال اسلامى اينجاست. بايد اين مملكت را از اين گرفتاريها نجات داد. نمى‌خواهند اين مملكت اصلاح بشود؛ اجانب نمى‌خواهند مملكت آباد شود. اينها حتّى آب هم براى اين ملّت تهيه نكرده‌اند! آبى كه ما در قم از آن استفاده مى‌كنيم، در اروپا حتّى به حيواناتشان هم نمى‌دهند! اگر راست مى‌گويند براى بيكاران كار پيدا كنند. اين جوان بعد از بيست سال تحصيل، كار مى‌خواهد. فردا، كه فارغ‌التّحصيل مى‌شود، سرگردان است. اگر معاشش فراهم نشود نمى‌تواند دين خود را حفظ كند. شما خيال مى‌كنيد آن دزدى كه شبها از ديوار، با آن همه مخاطرات، بالا مى‌رود و يا زنى كه عفت خود را مى‌فروشد، تقصير دارد؟ وضع معيشتْ بد است كه اين همه جنايات و مفاسد، كه شب و روز در روزنامه‌ها مى‌خوانيد، به وجود مى‌آورد. سرماى همدان و آوردن گُل از هلند وقتى كه در زندان بودم، خبر آوردند كه سرماى همدان به 33 درجه رسيده؛ بعد خبر آوردند كه دو هزار نفر از سرما تلف شده‌اند. در آن حالت من دستم بسته بود؛ چه مى‌توانستم بكنم؟ اين تازه در همدان بود؛ البتّه در تهران و شهرهاى ديگر هم تلفاتى بود. دولت چه اقدامى نمود؟ در يك چنين وضع براى استقبال از اربابان خود، با طيّاره از هلند گل مى‌آورند! پول ملّت فقير را تلف مى‌كنند. اجارۀ هواپيما كه از هلند گل مى‌آورد سيصد هزار تومان است! جبران كنيد غلطهاى خود را؛ اسلام را رعايت كنيد. در ايّام گرفتارى، در روزنامۀ اطلاعات، دربارۀ وضع مادّى و بهداشتى مردم جنوب مطلبى خواندم؛ تعجّب كردم! چگونه اين مطلب را گذاشته بنويسند. يكى از خبرنگاران، پس از بازديد از وضع مردم جنوب، چنين نوشته بود كه در جنوب ايران در دهات اصلاً از دكتر و دارو خبرى نيست؛ آب وجود ندارد. و يك ده، اكثر مردمش كور بودند. خلاصه از كلّيۀ وسايل و نيازمندى‌هاى اوّليۀ زندگى محروم بودند. آن وقت در كنفرانس «اكافه»، 4

كه نمايندگان دول دنيا جمع شده بودند كه فكرى براى وضع اقتصاد دول بكنند ـ اگر بخواهند عمل بكنند ـ در صورتى كه اعضاى شركت كننده، چه از كشورهاى كوچك و چه بزرگ، همه دم از اشكالات اقتصادى خود مى‌زنند، هيئت نمايندگى ايران اظهار مى‌كند كه وضع اقتصادى ايران كمال مطلوب است و هيچ عيب و نقصى ندارد! آيا وضع اقتصادى انگلستان بد است؛ ايران خوب است؟! وضع اقتصادى هندوستان بعد از آن همه پيشرفت بد است، ايران خوب است؟! همين طور ژاپن وضع اقتصاديش بد است، ايران خوب است؟! «ملّت مترقّى» آقايان در كاخهاى خود نشسته‌اند مى‌گويند «ملّت مترقّى»! «ملّت مترقّى» از گرسنگى مى‌ميرد؟! امير اسلام، على ـ عليه‌السّلام ـ نان جو مى‌خورد. براى مهمانيى كه به افتخار اربابان خود ترتيب مى‌دهند، پانصد هزار تومان، يك ميليون تومان، يا بيشتر خرج كنند و مرتّب دم از برنامۀ «مترقّى» مى‌زنند! مى‌گويند كشور ما در رديف كشورهاى طراز اوّل است! مگر با رفتن چند زن به مجلس، مملكتْ مترقّى مى‌شود. مملكت با برنامه‌هاى اسرائيل درست نخواهد شد. كشتار پانزده خرداد اسلام براى تمام زندگى انسان، از روزى كه متولّد مى‌شود تا موقعى كه وارد در قبر شود، دستور و حكم دارد. صحبتْ نزاع با شخص نيست؛ بعد از اينكه دولت قبلى رفت، يك نفر در زندان آمد پيش من و از دولت گذشته بدگويى كرد و گفت اين دولت برنامه‌هاى «مترقّى» دارد. گفتم ما با كسى غرض شخصى نداريم؛ ما با عمل اشخاص كار داريم؛ ملّت فقير را نجات دهيد. ديروز خانواده‌هاى شهداى پانزدۀ خرداد اينجا بودند. چيزى كه مرا رنج مى‌داد اين بود كه به من اين صحبتها نشده بود تا از حبس آمدم بيرون. عصر همان روز ـ دفعۀ اوّل ـ جريان را مطّلع شدم. كشتارِ پانزدۀ خرداد از اعمال يك قشون با ملّت بيگانه بدتر بود. آنها بچه‌ها را نمى‌كشتند، زنها را نمى‌كشتند. امروز جشن معنى ندارد. تا ملّت عمر دارد، غمگين در مصيبت پانزدۀ خرداد است. يكى از اولياى امور، ضمن سخنرانى، گفته بود: پانزدۀ خرداد ننگ ملّت ايران است؛ ولى من صحبت او را تكميل مى‌كنم: پانزدۀ خرداد ننگْ ملّت بود؛ زيرا از پول همين ملّت، اسلحه تهيّه شده و با اين اسلحه مردم را كشتند!

  1. ـ آقاى مهدى بازرگان.
  2. ـ مؤسسات تلويزيون ايران و پپسى‌كولا در حوزۀ انحصار ثابت پاسال، و كارخانۀ ارج متعلّق به ارجمند بود كه هر دو بهايى بودند.
  3. ـ ثابت پاسال، بهايى معروف.
  4. ـ «اكافه» علامت اختصارى «كميسيون اقتصادى آسيا و خاور دور» سازمان ملل متّحد است.

عنوان :

روحانیت با انقلاب سفید شاهانه مخالف است

مرجع :

صحیفه امام (۱) صفحه ۳۲۷

مکان :

قم

تاریخ :

۱۳۴۳-۰۱-۲۱

حضار :

دانشجویان دانشگاه تهران، طلاب و اهالى قم