Picture of the author
Comma
صحیفه
پیام رادیو تلویزیونى

بسم اللّه‌ الرحمن الرحيم وعدۀ خداوند تعالى نزديك است خداوند تعالى وعده فرموده است كه مستضعفين ارض را با منت خودش و توفيق خودش بر مستكبرين غلبه دهد و آنها را امام قرار دهد پيشوا قرار دهد. وعدۀ خداوند تعالى نزديك است. من اميدوارم كه ما شاهد اين وعده باشيم و مستضعفين بر مستكبرين غلبه كنند؛ چنانچه تاكنون غلبه كردند. تاكنون اين راهى را كه پيموديم براى تبعيت از اسلام و احكام اسلام بوده است و ما اسلام را بايد معرفى كنيم به عالم؛ و اگر چنانچه آنطور كه اسلام هست معرفى بشود به عالم، عالم توجه به اسلام پيدا مى‌كند. متاعِ مسلمينْ متاعِ ذى‌قيمتى است لكن عرضه بايد بشود. تحليل نتيجۀ رفراندم من از عموم ملت ايران تشكر مى‌كنم كه در اين رفراندم شركت كردند و رأى قاطع خودشان را كه بايد گفت صددرصد پيروزى بوده است و رأى داده شده است، به طور قاطع رأى خودشان را دادند و به جمهورى اسلامى همه رضايت دادند و رأى دادند؛ چنانچه قبلاً هم داده بودند اين رأى را. ما احتياجى نمى‌ديديم در اين مسئله به رفراندم لكن چون براى قطع بعض حرفها و بعض بهانه‌ها بنابراين شد كه رفراندم بشود. و بهانه‌گيرها فهميدند به اينكه مسئله آنطور كه خيال مى‌كردند نيست و ملت با اسلام است، ملت با روحانيت اسلام است، ملت مى‌خواهد كه قرآن كريم در ايران عمل بشود؛ و بحمداللّه‌ با شوق و شعف و شور و عشق، همه اقشار ملت از سرتاسر ايران رأى خودشان را دادند به جمهورى اسلام و نه چيزهاى ديگر. جمهورى اسلام است كه مى‌تواند همۀ مقاصد ايرانى را انجام دهد؛ جمهورى اسلام است كه احكام مترقى او بر تمام احكامى كه در ساير قشرها و ساير مكتبهاست تقدم دارد. تخطئۀ مدعيان دروغين حقوق بشر ما مى‌بينيم كه مدعيان دمكراتيك ـ دمكراسى ـ صحبت مى‌كنند، ادعا مى‌كنند لكن مكتبهاى آنها در شرق يك نحو است و در غرب يك نحو؛ در شرق با ديكتاتورى عظيمْ مردم آنجا مصادف هستند و در غرب هم همين طور. ما مى‌بينيم كه بعضى از اشخاص كه ادعا مى‌كنند كه ما حقوق بشر را ملاحظه مى‌كنيم و جمعيتهاى حقوق بشر در طول اين پنجاه سال كه دولت غاصب پهلوى و پسر پهلوى بر اين ملت غلبه كرد و بر اين ملت ـ با غصب ـ تمام چيزهاى اين ملت را برد، در طول اين پنجاه سال جوانان ما در حبسها به سر بردند و چه بسا جوانانى ما داشتيم كه در حبس پاى آنها را اره كردند؛ آنها را روى تاوه‌ها بو دادند و تا اين زمان آخر هم اينها در حبس بودند، در شكنجه بودند؛ دژخيمان شاهِ سابق آنها را از هستى ساقط كرد، و اين مدعيان همراهى با حقوق بشر در اين طول مدت نديديم كه يك صحبتى بكنند، يك استنكارى بكنند. ما ديديم كه، رئيس امريكا ـ رئيس جمهور امريكا ـ با اين شاه بدبخت، با اين شاه سابق ظالم بدبخت همراهى مى‌كرد و پشتيبانى مى‌كرد؛ پشتيبانى از دژخيمى كه تمام هستى ما را به باد داد. و نديديم مدعيان جامعۀ حقوق بشر استنكار كنند بر رئيس جمهور امريكا. لكن حالا كه اين دژخيمان به دام ملت افتاده‌اند و ملت مى‌خواهد از آنها انتقام بكشد، فرياد «وا بشرا»ى اينها بلند شده است! 1

نمى‌توانم من جز اين بدانم كه اينها دست‌نشاندۀ دژخيمان هستند. اينها دست‌نشاندۀ ابرقدرتها هستند؛ نه اينكه اينها براى حقوق بشر [فعاليت ]مى‌كنند. من توقع اين را داشتم كه جامعۀ حقوق بشر اگر راست مى‌گويد و طرفدار حقوق بشر است به ما اعتراض كند كه اينها را چرا نگاه داشتيد؛ اين دژخيمان را بايد همان روز اول كشته باشيد! نه اينكه آنها را ما نگاه داشتيم و در حبسها الآن هستند ـ و حبسهاى ما هم مثل حبسهاى سابق نيست؛ حبسهايى است كه در آنها اشخاص به هيچ وجه مورد اهانت، حتى نيستند ـ اينها به ما اعتراض كنند كه چرا اينها را محاكمه كرديد! اصلاً معنا ندارد محاكمۀ مجرم؛ محاكمۀ مجرم يك امرى است كه مخالف با حقوق بشر است؟! معدومين، مجرم و جنايتكار بودند نه متهم حقوق بشر اقتضا مى‌كند كه ما آنها را همان روز اول كشته باشيم براى اينكه مجرمند، و معلوم است كه اينها مجرم هستند. آنكه بايد براى او وكيل گرفت، آنكه بايد به ادعاى او گوش كرد، او متهم است نه مجرم. اينها متهم نيستند، اينها مجرم هستند. اينها اشخاصى بودند كه در خيابانها مردم را كشته‌اند، زجر دادند، و ذخاير ما را ـ همه را ـ با خيانتها از بين برده‌اند. آيا آنهايى كه كشته شده‌اند در اين خيابانهاى شهرهاى مختلف ايران، اينها بشر نبودند؟ اينها حقوق ندارند؟... مدعيان طرفدارى از حقوق بشر نسبت به اينها كه كشته شده[اند] چرا طرفدارى نمى‌كنند؟ چرا به ما اشكال مى‌كنند كه شما چرا دژخيمان را مى‌كشيد؟ ما در عين حال كه اينها را ـ همه را ـ مجرم مى‌دانيم و بايد فقط هويت اينها ثابت بشود و آنها را بايد همين كه هويتشان ثابت شد كشت ـ نصيرى 2

[را] همين كه هويتش ثابت شد كه نصيرى است بايد كشت ـ مع ذلك چند روز نگه داشتند و محاكمه كردند و اقرارات او را ثبت كردند و او را كشتند. آيا اين جامعۀ حقوق بشر تصور نمى‌كند كه مجرم را بايد كشت براى حقوق بشر، براى اينكه حق‌خواهى كنيم ما از بشر ـ بشرهايى كه اينها كشتند، زجر دادند، از بين بردند؟ ما اينها را مع ذلك محاكمه مى‌كنيم و محاكمه كرديم؛ وليكن اعتقاد ما اين است كه مجرم محاكمه ندارد و بايد كشت. لكن من متأسفم از اينكه باز غربزدگى در ماها هست، و ما ترس از اين داريم كه مبادا در روزنامه[هاى ]غرب چيزى بنويسند و مثلاً مجلات غرب يك كلمه‌اى بنويسند. 3

آنها البته با عدل و انصاف مخالفند و آنها موافق به حقوق بشر نيستند. آنها حقوق اشخاصِ ابرقدرت را حفظ مى‌كنند به اسم حقوق بشر! لزوم تحولات ريشه‌اى در «جمهورى اسلامى» در هر صورت ما بحمداللّه‌ در اين رفراندم فاتح شديم و حرفهايى كه در مجلات خارج نوشته شد و چيزهايى كه گفته شد همه باطل از كار درآمد. و بحمداللّه‌ ملت ما، قريب صددرصد، رأى به جمهورى اسلامى دادند؛ و از اين به بعد بر عهدۀ ملت است كه اين جمهورى اسلامى را پياده كند. در جمهورى اسلامى بايد تمام مسائلى كه در ايران است متحول بشود. در جمهورى اسلامى بايد دانشگاهها متحول بشود؛ دانشگاههاى پيوسته، به دانشگاههاى مستقل متبدل بشود. فرهنگ ما بايد متبدل بشود؛ فرهنگ استعمارى، فرهنگ استقلالى بشود. دادگسترى ما بايد متحول بشود؛ دادگسترى غربى به دادگسترى اسلامى متبدل بشود. اقتصاد ما بايد متحول بشود؛ اقتصاد وابسته به اقتصاد مستقل متبدل بشود. تمام چيزهايى كه در حكومت طاغوت بود و به تَبَع اجانب در اين مملكت ضعيف، در اين مملكت زيردست، پياده شده بود با استقرار حكومت اسلامى و حكومت جمهورى اسلامى تمام اينها بايد زيرورو بشود. و بايد مردم خودشان را اصلاح بكنند؛ و بايد اشخاصى كه ظالم هستند و به زيردستها ظلم كردند، بايد آنها ديگر ظلم نكنند. طبقات مختلف به طبقات پايين ظلم نكنند. بايد حق فقرا، حق مستمندان داده بشود. تمام اينها در جمهورى اسلامى بايد عمل بشود. و ملت وظيفه دارد كه در جمهورى اسلامى پشتيبانى از دولتها بكند كه به خدمت ملت هستند. اگر دولتى را ديد كه خلاف مى‌كند، ملت بايد تودهنى به او بزند. اگر چنانچه دستگاه جابرى را ديد كه مى‌خواهد به آنها ظلم كند، بايد شكايت از او بكنند و دادگاهها بايد دادخواهى بكنند؛ و اگر نكردند خود ملت بايد دادخواهى بكند، برود توى دهن آنها بزند. تقويت مستضعفين در جمهورى اسلامى ظلم نيست. در جمهورى اسلامى اينطور مسائلى كه زورگويى باشد نيست. فقير و غنى؛ نمى‌تواند طبقۀ غنى بر طبقۀ فقير زور بگويد، نمى‌تواند استثمار كند، نمى‌تواند آنها را با اجر كم وادار به عملهاى زياد بكند. بايد مسائل اسلامى حل بشود در اينجا و پياده بشود. بايد مستضعفين را حمايت بكنند، بايد مستضعفين تقويت بشوند؛ زيرورو بشوند مستكبر بايد مستضعف بشود و مستضعف بايد مستكبر بشود. نه مستكبر به آن معنى بلكه بايد همه با هم برادروار در اين دنيا ـ در اين مملكت ـ همه با هم باشند. جمهورى اسلامى و حفظ حقوق اقشار و اقليتها و من به همۀ اقشار ملت ـ به تمام ـ عرض مى‌كنم كه در اسلام هيچ امتيازى بين اشخاص غنى و غير غنى، اشخاص سفيد و سياه، اشخاص [و] گروههاى مختلف، سنّى و شيعه، عرب و عجم، و ترك و غير ترك ـ به هيچ وجه ـ امتيازى ندارند. قرآن كريم امتياز را به عدالت و به تقوا دانسته است. 4

كسى كه تقوا دارد امتياز دارد، كسى كه روحيات خوب دارد امتياز دارد؛ اما امتياز به ماديات نيست، امتياز به داراييها نيست. بايد اين امتيازات از بين برود؛ و همۀ مردم على‌السّواء هستند با هم و حقوق تمام اقشار به آنها داده مى‌شود. و همه در حقوق مساوى هستند. اقليتهاى مذهبى حقوقشان رعايت مى‌شود؛ اسلام به آنها، براى آنها احترام قائل هست. براى همۀ اقشار احترام قائل است. كردها و ساير چيزها ـ ساير دستجاتى كه هستند و زبانهاى مختلف دارند، اينها همه برادرهاى ما هستند و ما با آنها هستيم و آنها با ما هستند؛ و همه اهل يك ملت و اهل يك مذهب هستيم و من اميدوارم كه در بعضِ جاهاى مختلفى كه در ايران، بعضِ عناصر مفسده‌جو رفتند و آنجا تبليغات سوء مى‌كنند و مردم بيچاره را وادار مى‌كنند به اينكه شلوغ كنند و برادركشى كنند، خود مردم بيدار بشوند و نگذارند اين خائنين اين كارها را آنجا بكنند. ما همه برادر هستيم؛ ما با اهل سنت برادر هستيم و ما نبايد ـ بعضى‌مان بر بعضْ آقايى كنيم؛ نبايد حقوق بعضيها را ملاحظه نكنيم. ما در حقوق على‌السّواء هستيم و قانون هم ـ كه ان‌شاءاللّه‌ بعد به تصويب ملت مى‌خواهد برسد ـ در قانون هم همۀ اقشار حقوقشان ملاحظه شده است و اقليتهاى مذهبى، نسوان، ديگر اقشار ـ همه ـ حقوقشان ملاحظه شده است و هيچ فرقى مابين گروه و گروهى در اسلام نيست؛ فقط به تقوا و به اِتقاء عن‌اللّه‌ تعالى فرق است. 12 فروردين، روز عيد ملت و ما اميدواريم كه خداوند تعالى به ما توفيق بدهد، كه تا حالا كه رسانديم مطلب را به اينجا و جمهورى اسلامى را اعلام كرديم؛ و الآن من اعلام مى‌كنم جمهورى اسلامى را و اين روز را روز عيد مى‌دانم. و اميدوارم كه در هر سال روز «12 فروردين» روز عيد ملت ما باشد؛ كه رسيدند به قدرت ملى و خودشان سرنوشت خودشان را به دست خواهند گرفت. ما به همۀ ملت تبريك عرض مى‌كنيم و من اين روز را بر ملت عزيز خودمان، به همۀ اقشارشان، تبريك عرض مى‌كنم. مبارك باد بر شما اين عيد! مبارك باد بر شما اين جمهورى اسلامى! لكن همه مكلفيم كه احكام اسلام را مراعات كنيم. بايد بازار ما بازار اسلامى باشد؛ بازار ما از بى‌انصافى بايد شستشو بشود. بايد دولت ما و همۀ دولتهايى كه بعدها مى‌آيند همه روى موازين اسلامى باشد، وزارتخانه‌ها روى موازين اسلامى باشند، ادارات دولتى روى موازين اسلامى باشند. بايد مملكتى كه رنگِ طاغوت دارد مبدل بشود به مملكتى كه رنگِ اللّه‌ دارد. بايد مملكت طاغوتى به مملكت الهى تبديل بشود. دمكراسى غربى، دمكراسى اسلامى ما باك نداريم كه در غرب به ما صحبتى بكنند، و كسانى كه ادعا مى‌كنند كه ما حقوق بشر را مراعات مى‌كنيم به ما اشكال بكنند. ما بايد روى ميزان عدل رفتار كنيم. ما بعد خواهيم فهماند به آنها كه معنى دمكراسى چيست. دمكراسى غربى‌اش فاسد است، شرقى‌اش هم فاسد است؛ «دمكراسى اسلامى» صحيح است و ما بعدها اگر توفيق پيدا كنيم به شرق و غرب اثبات مى‌كنيم كه اين دمكراسى كه ما داريم، اين دمكراسى است نه آنكه شما داريد و طرفدار سرمايه‌دارهاى بزرگ هستيد و نه اينكه آنها دارند و طرفدارهاى ابرقدرت هستند و همه مردم را در اختناق عظيم گذاشتند. معيار برترى در جامعۀ اسلامى اختناق در اسلام نيست؛ آزادى است در اسلام براى همۀ طبقات: براى زن، براى مرد، براى سفيد، براى سياه، براى همه. مردم از اين به بعد بايد از خودشان بترسند نه از حكومت؛ از خودشان بترسند كه نبادا خلاف بكنند. حكومت عدل [از] خلافها جلوگيرى مى‌كند، جزا مى‌دهد. ما از خودمان بايد بترسيم كه خلاف نكنيم والاّ حكومت اسلام خلاف نخواهد كرد. ديگر قضيۀ سازمان امنيت در كار نيست، زجرهاى سازمان امنيت ديگر در كار نيست؛ ديگر نمى‌توانند پاسبانها به ما زور بگويند و به ملت ما زور بگويند. ديگر نمى‌تواند دولت به ملت زور بگويد؛ دولت در حكومت اسلامى در خدمت ملت است، بايد خدمتگزار ملت باشد. و ملت چنانچه نخست‌وزير هم يك وقت ظلم كرد، در دادگاهها از او شكايت مى‌كند و دادگاهها او را در دادگاه مى‌برند؛ و جرم او اگر ثابت شد، به سزاى اعمالش مى‌رسد. اين ديگر آنطور نيست كه در اسلام بين نخست‌وزير و بين غير نخست‌وزير فرق داشته باشد. خليفۀ مسلمين در صدر اسلام با يهودى ـ با اهل ذمه‌اى ـ كه با هم يك مخالفتى داشتند در محضر قاضى حاضر شد و قاضى حكم برخلاف او كرد و سر به اطاعت گذاشت. 5

اسلام اينطور است؛ اسلام طورى نيست كه براى طبقۀ بالا يك بالايى قائل باشد، ولو براى طبقۀ دانشمندان؛ البته [براى] متقى مرتبۀ بالاتر هست براى اينكه مرتبۀ انسانيت ايشان بالاتر است. اسلام به انسانيت انسان ارج مى‌گذارد؛ انسانيت انسان به علم و تقواست، به دانشمندى و تقواست. كسى كه علم و تقوا دارد، اين به ديگران مقدم است؛ و كسى هرچه هم دارايى داشته باشد ولى علم و تقوا نداشته باشد، ابداً در اسلام ارجى ندارد. در هر صورت من از عموم ملت مى‌خواهم كه متحول كنند خودشان را. روحياتى كه تاكنون در زمان طاغوت داشتند متحول كنند به روحيات اسلامى. الآن ما در ايران بسيارى از مستمندان داريم، بسيارى از مصدومين داريم، بسيارى از اشخاص داريم كه از هستى در اين قضايا ساقط شدند، بايد اشخاصى كه دارا هستند به آنها كمك كنند و مستمندان را يك زندگى مرفه به آنها بدهند. دولت بايد فكر اينها باشد، ملت بايد فكر اينها باشد؛ بايد براى آنها مسكن بسازند، براى آنها زندگى صحيح بسازند. براى كارمندها زندگى صحيح بسازند. در چند روز پيش كه يك دسته از كسانى كه داراى كارخانه بودند و رؤساى كارخانه‌ها بودند ـ كه آمدند اينجا ـ من به آنها گفتم كه خود شما بايد كار را اصلاح بكنيد؛ الآن برويد خارج از اين منزل و در آنجا خودتان يك جلسه‌اى بكنيد و با هم يك مشورت بكنيد و با هم سرمايه بگذاريد از براى اينكه كارمندها و كارگرهاى اين كارخانه‌ها را برايشان منزل درست كنيد، برايشان زندگى مرفه درست كنيد. اگر نكنيد ممكن است خداى نخواسته يك وقت اينها عصيان بكنند و اگر عصيان كردند، ديگر ما نمى‌توانيم جلو آنها را بگيريم. و من به كارمندان و كارگران و ساير طبقات مستضعف ان‌شاءاللّه‌ وعده مى‌دهم كه ايران براى شما كارْ درست مى‌كند، اسلام براى شما كارْ درست مى‌كند، اسلام زندگى شما را مرفه مى‌كند، اسلام براى شما منزل درست مى‌كند. اسلام آنقدرى كه در فكر مستمندان است در فكر ديگران نيست. و من از خداى تبارك و تعالى در اين روز عيد ـ كه روز پيروزى ملت ماست ـ توفيق همۀ مسلمين را خواستارم. و من اميدوارم كه ديگر ممالك اسلامى با هم متحد بشوند و دست طاغوتها را از ممالك خودشان قطع بكنند. والسلام عليكم و رحمة‌اللّه‌ و بركاته

  1. - «سازمان عفو بين‌المللى»، «اتحاديۀ قضات فرانسوى»، «بخش آلمان غربى عفو بين‌المللى»، وكلاى فرانسوى موسوم به «قهرمانان تاريخى دفاع از حقوق بشر»، «نهضت حقوقدانان كاتوليك»، از نخستين سازمانهاى مدعى حقوق بشر بودند كه به اعدامهاى انقلابى در ايران اعتراض كردند.
  2. - نعمت‌اللّه‌ نصيرى، از عوامل كودتاى 28 مرداد، فرماندار نظامى تهران در كشتار 15 خرداد و معروفترين رئيس ساواك.
  3. - اشارۀ امام خمينى ـ بخصوص ـ به مصاحبه‌هاى آقاى مهدى بازرگان بود كه ضمن آنها بى‌اطلاعى و عدم موافقت تلويحى خويش را از اعدامهاى انقلابى اعلام مى‌داشت. از جمله در كيهان، 6/12/57، متن مصاحبۀ ايشان با تلويزيون فرانسه.
  4. - سورۀ حجرات، آيۀ 13.
  5. - الكامل فى التاريخ، ابن‌اثير، ج 3، ص 201 و كنزالعُمال، ج 4، ص 6.

عنوان :

راى قاطع ملت به جمهورى اسلامى

مرجع :

صحیفه امام (۶) صفحه ۴۸۵

مکان :

قم

تاریخ :

۱۳۵۸-۰۱-۱۳

مخاطبین :

(ملت ایران)