بسماللّه الرحمن الرحيم اجتناب ناپذيرى مشكلات در انقلابها من خوشحالم كه با شما ورزشكارهاى عزيز، ورزشكارهايى كه براى ملت ما پشتوانه هستيد، امروز مواجه هستم. من به شما دعا مىكنم، به همۀ ملت و به شما ورزشكارها كه كه قدرت جسمى و انشاءاللّه قدرت روحى هم داريد. البته مشكلات هست و مشكلات دنبال هر انقلابى اجتنابناپذير است، لكن مشكلاتى نيست كه نشود جبران كرد. مشكلاتى است كه با يك فرصتى قابل جبران است، لكن بايد اين احساس در ملت ما باشد كه بعد از آنكه طاغوت رفت؛ يعنى قدرتى كه هر چه مىخواست براى خودش مىخواست و همه ثروت ما و ذخاير ما را به نفع خودش و اربابهاى خودش چپاول كرد، بعد از رفتن يك همچو طاغوتى، كشور به دست خود شما افتاده است؛ يعنى مال شماست. هر جايى ديگر مال خود اهالى آنجاست. بايد اهالى هر ناحيهاى، اهالى هر شهرستانى، اهالى هر روستايى كوشش كند براى ساختن همان جايى كه هست. اگر همه دست به هم ندهيد و همه قشرها كمك نكنند، به اين زودى نمىشود اين كشور را كه پنجاه سال اقلاً در خرابىاش كوشيده شده است آباد كرد. تبليغات دشمن در مأيوس نمودن ملت الآن دستهايى، قلمهايى، زبانهايى در كار است كه ملت ما را مأيوس كند. اشكالاتى مىتراشند و نقل مىكنند و مىنويسند و مىگويند؛ همهاش براى اين است كه روح يأس در شما، در جوانهاى ما، در قشرهاى ملت ما ايجاد كنند. اگر روح يأس پيدا بشود در يك جامعهاى، آن جامعه سست مىشود و اگر سست شد، نمىتواند به پيروزى برسد. آنها هم چون به حسب شناخت روانشناسى خودشان به اينجا رسيدهاند كه بايد اين ملت را مأيوس كرد، هر چه بشود، هى مىگويند هيچ نشد. همين كه تبليغات و بوقهاى تبليغاتىشان درصدد اين است كه بگويند خوب، انقلاب شد و هيچ كارى نشد. اين براى اين است كه شما را از اين انقلاب مأيوس كنند. اين يك مطلبى است كه شياطين، الهام به اينها كرده كه اين ملتى كه با عزم راسخ خودش يك همچو قدرت بزرگى را شكست، در صورتى كه هيچ در دستش نبود و با ايمان راسخ خودش و اجتماع و وحدت كلمه اين سد را شكست. آنها يك همچو قدرتى از كشور ما و جوانهاى ما ديدند و اين خوف درشان پيدا شد كه اگر اين طور پيش برود، ديگر امكان ندارد كه آنها بتوانند باز آن چپاولگرى خودشان را اعاده بدهند، پس چه بكنند؟ از طريقهاى مختلف شروع كردند به سمپاشى. هر جا توانستند عملاً هم خرابكارى كردند، مثل كردستان، خوزستان، اينجاها عملاً هم مشغول به فساد و مَفْسَده شدند. چنانچه مىدانيد اخيراً هم جنايت بزرگى كردند و عدهاى از سربازها به شهادت رساندند و همين طور باز جنايت دومى را كه اشاره كرديد كه مرحوم آقاى قاضى طباطبايى ـ رحمهاللّه ـ كه از دوستان سابق من هستند و سوابق دارم با ايشان، ايشان حبسها رفته است، مجاهدات كرده، تبعيدها شده است. آنها اين طور اشخاص را يكى يكى ترور مىكنند و منظور اين است كه مأيوس كنند شما را. آنجا هم كه عملاً دست به كار نمىتوانند بشوند، شروع مىكنند با تبليغات. رهآوردهاى عظيم انقلاب هر روز ما مشاهد اين مطلب هستيم كه يك دستهاى مىآيند اينجا شكايت مىكنند كه مثلاً فرض كنيد كه در بلد ما، در طرفهاى ما كارهايى نشده است و پيشرفتهايى نكردهاند. و گاهى هم به طور كلى مىگويند كه اين انقلاب شد، اما چيزى به دست نيامد. از اين جهت من بايد به شما عرض بكنم كه انقلاب هشتماهه ـ حدود هشت ماه است علىالظاهر ـ بايد شما ببينيد كه در اين انقلاب هشتماهه بايد چى به دست ما بيايد. چه آمده است تا شكايت از آنهايى كه نيامده است بكنيم. آمدهها را هيچ، اصلاً اين نويسندهها توجه به آن نمىكنند؛ يعنى توجه دارند، لكن براى ايجاد روح يأس در مردم آنها را اصلاً ذكر نمىكنند. هِى از آن چيزهايى كه بايد بَعد بشود و حالا نشده، هِى آن را به رخ مىكشند. آن چيزهايى كه شده اصلاً از آن ذكرى نمىكنند. هِى مىگويند چه شده؟ حالا من عرض مىكنم كه آن چيزى كه به تصديق همۀ ملت شده است و آن اينكه دزدها را بيرون كردند. اشخاصى كه سرمايههاى اين مملكت را مىدزديدند و به خارج مىبردند و نفت ما را، گاز ما را و ساير معادن را به خارج مىفرستادند، در اِزايَش هم چيز مختصرى مىگرفتند، آن هم براى خودشان، به ملت كارى نداشتند. خوب، اين كار شده است. اين را كسى مىتواند بگويد كه اين كار نشده است و محمدرضا باز مشغول به خرابكارى است؟ يا امريكا باز در ايران مستشار دارد و مشغول به بردن و خوردن است؟ يك همچو كار بزرگى كه سابقه در دنيا ندارد كه يك ملت بدون هيچ ساز و برگى مثل امريكايى كه اينجا را در حلقومش بلعيده بود، از حلقومش بيرون كشيدند. اين را هيچ ذكر نمىكنند كه يك همچو كارى شده است. مىتوانند بگويند نشده است؟ نمىتوانند بگويند. اما اصلاً اين را هيچ حرفش را نمىزنند. حرف نمىزنند كه ما امروز يك وضعيتى داريم كه مملكتمان دست خودمان است. شما اين آزادى كه الآن داريد مىتوانستيد در پنج سال پيش از اين، پيش من بياييد؟ اگر يك همچو اجتماعى قاچاقى مىآمد بيرون، سرنوشتش جز اين بود كه بايد برود حبس؟ خوب، اين يك نعمتى نيست كه براى ما حاصل شده است كه حالا ما باهم كه سالهاى طولانى ـ شايد هيچ وقت هم ـ ما خدمت شما نرسيده باشيم، حالا در يك مجلس نشستهايم با هم صحبت مىكنيم، مسائل كشورمان را، مسائل مملكتمان را داريم مىگوييم؟ اين كار شده است. اين شدهها را اصلاً ذكرى از آن نمىكنند، مىگويند انقلاب چه كرده است؟ انقلاب اسلامى چه كرده است؟ اين انقلاب اسلامى براى خاطر اسلامى بودنش با انقلابهايى كه در دنيا واقع شده است، فرقها دارد: يك فرقش اين است كه در انقلابهايى كه مىشده، در كودتاهايى كه مىشده ـ همين چند روز كودتايى كه شده است در يك جايى، تمام مطبوعات و تمام احزاب و تمام اجتماعات را قَدَغَن كردند ـ انقلاباتى كه شده است، گاهى يك ميليون، دو ميليون جمعيت كشته شده است. بعد از انقلاب، كشتار دستجمعى مىشود. اين انقلابْ چون اسلامى بود، هيچ بعد از انقلاب، كشتارى كه مردم را بكشند، و مثلاً اينهايى كه حالا غلبه كردهاند، چون غلبۀ خود ملت بود، غلبه مال خود ملت بود، آن هم ملت اسلامى، آن هم با اسم اسلام؛ دنبال اين نه مطبوعات قدغن شد و نه اجتماعات قدغن شد و نه احزاب قدغن شد. تا چند ماه بعد، بعضيها را ديدند مشغول توطئهاند، الآن هم مشغولاند. بعضيها را ديدند كه از خارج چيز اخذ مىكنند و دارند توطئه مىكنند. بعض مجلات اين طورى و بعض مطبوعات اين طورى را دادگاه جلو گرفت، براى اينكه ملت را داشت به تباهى مىكشيد. اما باز همۀ مطبوعات هستند سرجايشان. احزاب هم هستند سرجايشان. و درهاى اين مملكت هم بازِ به همه جا. نعمت بزرگ آزادى اين يك نعمتى است كه ما از اسلام داريم و از اين انقلاب اسلامى؛ نعمت بزرگ آزادى. شما الآن ديگر نمىترسيد از اينكه سازمان امنيت شب بيايد بهانه بگيرد، شما را بگيرد ببرد و حبس كند و اصلاً معلوم نشود كه چه شد. چقدر جوانهاى ما در حبس رفتند كه معلوم نشد چه شد. آنهايى كه معلوم شد و ماها مطلع از آن هستيم چقدر زياد هست و چقدر جوانهاى برومند ما را كشتند و چه كردند. اما عدۀ كثيرى اصلاً اطلاع از آنها حاصل نشد. عدۀ زيادى را اينها آن طورى كه آنوقتها كه حمله مىكردند به هر طرف، مىگفتند مىنشانند آنها را توى هليكوپتر يا چى، مىبرند بالاى دريا، باز مىكنند و مىريزند آنجا. اينها حالا هست ديگر؟ اينها از آثار اين انقلاب نيست؟ اين بىانصافها كه مىگويند كه انقلاب شد و چيزى نشد، اينها را نمىبينند؟ كورند اينها؟ يا مىبينند و خائناند؟ اشكالتراشيهاى ديگر كه برق، آب، ـ نمىدانم ـ خرابى، چه، چه، چه. خوب، اولاً ما به آنها مىگوييم كه اينها در انقلاب حاصل شده يا از اول بوده؟ آيا آنهايى كه اسفالت نداشتند، آنهايى كه آب آشاميدنى نداشتند، آنهايى كه بهدارى نداشتند، آنهايى كه حمام نداشتند، اين از چيزهايى است كه در انقلاب، اين نادارى حاصل شده است يا نداشتند؟ قبلاً نداشتند. ما از هر كس مىپرسيم كه خوب، شما اسفالت مىگوييد نداريم، از كِى ندارى؟ مىگفت: اصلش از اول هيچ براى ما اسفالت درست نكردهاند. راست هم مىگويند. خوب، آنها نكردند و خراب گذاشتند و رفتند، از ناحيۀ انقلاب اين ضرر وارد نشده، منتها شما مىگوييد بايد انقلاب اين كار را بكند. انقلاب مال همۀ شماست، انقلاب را همۀ شما كرديد، مملكت هم مال همۀ شماست. همه بايد كمك بكنيد. دولت هم يكى است. ننشينيم ما به اينكه همه كارها را دولت بكند. آن كارهايى كه شده است كه از ناحيههاى مختلف، باز مىآيند به ما مىگويند كه فلان كارها شده است، چقدر عمارت ساخته شده، چقدر خانه براى مستضعفين ساخته شده، چقدر زمينها اسفالت شده است، چقدر زمينها را دِرو كردهاند، چقدر اين جهاد سازندگى خدمت كرده، اينها را هيچ ذكر نمىكنند، اينها را جزء اينكه چيزى نشده ذكر مىكنند. همين پريروز از جهاد سازندگى قم آمدند پيش من و گفتند كه الآن در تمام اطراف قم و چيزهايى كه مربوط به قم است، ديگر ما نقيصه نداريم، همه را درست كرديم. اينها را هيچ ذكر نمىكنند. چقدر حمام، چقدر اسفالت، چقدر ـ عرض بكنم كه درو، چقدر فلان. اينها را اصلاً ذكر نمىكنند. حسن تعاون از بركات انقلاب اين بركتى كه از ناحيۀ انقلاب پيدا شده است كه خود ملت مشغولاند، اين احساسى كه در ملت ما پيدا شده است كه بايد تعاون كند، بايد اعانت كند، اين از بركات اين انقلاب است. اينها را اصلاً ذكر نمىكنند. مىگويند چى شده، هيچى نشده. اما فرض كنيد كه يك نفر آدم يا چند نفر آدم حالا داراى قرض هستند، داراى نمىدانم چى هستند، مىگويند خوب، بعد از انقلاب قرض ما ادا نشده. مگر انقلاب كه مىشود بايد قرضها ادا بشود؟ بتوانند، ادا مىكنند. اگر بتوانند، قرض هم ادا مىكنند. اما اين بهانهگيريها براى اين است كه شماها را، جوانهاى ما را مأيوس كنند. اگر مأيوس كنند جوانهاى ما را، اين نهضت پيش نرود. كار زياد شده است و خدمت به مملكت زياد شده است. و اين خدمتهايى كه شمردم در رأس همۀ خدمتهاست. بالاترين خدمت، بيرون كردن اين دزدها از مملكت بود كه شده است اين، اين را انقلاب كرده. نشده يعنى چى؟ چه چيز نشده؟ اينها مىگويند كه باز سازمان امنيت ما داريم؟ باز اويسى 1
و نمىدانم كذا هستند سر كار؟ نصيرى 2
و امثال اينها؟ خوب، همۀ اينها از بين رفتند. كى اين كار را كرد؟ ملت اين كار را كرد براى انقلاب اسلاميش. اين انقلاب است كه اين كارها را انجام داده است و مشغولاند الآن به كار. هم ملت مشغول است و هم دولت مشغول است. اين جهاد سازندگى كه مىروند براى خدمت به مردم؛ گاهى وقتها من در تلويزيون مىبينم خيلى من خوشحال مىشوم از اين روحيۀ اينها. البته اين خانمهاى ضعيف، ضعيف البُنْيه 3
نمىتوانند بروند يك زمين بزرگى را درو بكنند، لكن حضور آنها در اين مزرعهها موجب اين مىشود كه خود صاحبان آنجا تقويت مىشوند و كارهاشان دو چندان مىشود. اين دكترها و مهندسين و تحصيلكردهها و اينها كه وارد مىشوند در يك جايى و مشغول مىشوند به ساختمان يك چيزى و مشغول مىشوند به كار يك چيزى، اينها اسباب اين مىشود كه خود آن اهالى آنجا هم به كار واداشته مىشوند، كار زياد شده. اينها كارهايى است كه در سطح مملكت دارد مىشود و شده است، لكن اين بىانصافها مىخواهند مأيوس كنند شما را، يأس ايجاد كنند، تا اينكه به واسطۀ ايجاد يأس، هِى كم كم دست بردارند از كار و بگويند كه كارى نشده. خوب، تبليغات تأثير دارد در انسان. خوب، تبليغ، هِى تبليغ، تبليغ كه كارى نشده، اين كارهايى كه شده را آدم يادش مىرود. شما قوى باشيد، چنانچه هستيد. شما ورزشكاريد و ورزشكارها قوىاند و مؤمن. ايمانتان را حفظ كنيد و از اين حرفهايى كه اينها مىزنند و گفتگوهايى كه مىكنند ابداً خوف به خودتان راه ندهيد. و توجه به اين داشته باشيد كه مملكت مال خود شماست و مال خودتان را خودتان بايد حفظ بكنيد. و كسانى كه در هر جا هستند بايد مملكت را به عنوان اينكه مال خودشان است، خودشان حفظ بكنند. سازندگى توأم با آرامش و اينهايى كه شلوغكارى مىكنند بايد به آنها يا بىاعتنايى كرد يا مشت توى دهانشان زد و از بين برد اينها را، تا مملكت آرامش پيدا كند. و با آرامش، آن وقت ساختنِ حسابى نهايى خواهد شد. مادامى كه آرامش در يك مملكتى نباشد و شلوغكارها و آن اشخاصى كه ريزهخوار آن رژيم سابق بودند و خدمتگزار به آن رژيم سابق بودند مشغول شدند به اينكه شلوغكارى بكنند و نگذارند آرامش پيدا بشود. وقتى آرامش نباشد نمىشود سازندگى صحيح بشود. در يك شهرى كه آرامش نيست، نمىشود در آن شهر ديگر ساختمان بشود يا در آن شهر اسفالت بشود يا در آن ناحيه اسفالت بشود. بايد آرامش حفظ بشود تا به دنبال اين كارها بروند. و من اميدوارم كه شماها با قدرت جسمى و روحى كه داريد در اين نهضت پيش برويد و ابداً به خودتان هيچ يأس راه ندهيد كه يأس از جنود شيطان است. يكى از جنود شيطان، يأس است. و اين شياطين كه يأس را دارند ايجاد مىكنند اينها هم از جنود شيطان هستند. و شما يأس به خودتان راه ندهيد. اميدوار باشيد. پشتوانۀ شما خداى تبارك و تعالى است. و مملكت، مملكت امام زمان است. و شما انشاءاللّه پيروز خواهيد بود. خداوند شما ورزشكارها را و اهالى قزوين را كه سوابق دارند و سوابق دينى دارند، خداوند همه را حفظ كند.
عنوان :
ایجاد روحیه یاس از انقلاب توسط دشمنان رهآوردهاى انقلاب
مرجع :
صحیفه امام (۱۰) صفحه ۴۷۵
مکان :
قم
تاریخ :
۱۳۵۸-۰۸-۱۲
حضار :
ورزشکاران و اهالى قزوین