Picture of the author
Comma
صحیفه
پیام رادیو تلویزیونى

بسم اللّه‌ الرحمن الرحيم انگيزۀ قيام سيد الشهدا «يا مقلب القلوب و الابصار، يا مدبر الليل والنهار، يا محول الحول والاحوال، حوّل حالنا الى احسن الحال». خداوند اين سال جديد را بر همۀ مسلمانها، بر ملت ما، بر همۀ مستضعفين جهان مبارك كند. و اين سال يك خصوصياتى دارد كه كم اتفاق مى‌افتد. نوروز در آستانۀ ولادت حضرت سيدالشهدا، كه ما بايد انگيزۀ قيام ايشان را ببينيم چى بود و مقصد ايشان چى بود و وضع زندگى ايشان و همۀ ائمه ـ عليهم السلام ـ چى بود، خصوصاً در ماه شعبان چه وضعى داشتند. سيدالشهدا ـ سلام اللّه‌ عليه ـ از همان روز اول كه قيام كردند براى اين امر، انگيزه‌شان اقامۀ عدل بود. فرمودند كه، مى‌بينيد كه معروف، عمل بهش نمى‌شود و منكر، بهش عمل مى‌شود. انگيزه اين است كه معروف را اقامه كند و منكر را از بين ببرد، انحرافات همه از منكرات است، جز خط مستقيم توحيد هر چه هست منكرات است، اينها بايد از بين برود و ما كه تابع حضرت سيدالشهدا هستيم بايد ببينيم كه ايشان چه وضعى در زندگى داشت، قيامش، انگيزه‌اش نهى از منكر بود كه هر منكرى بايد از بين برود. مِن جمله قضيۀ حكومت عدل، جور، حكومت جور بايد از بين برود، از آن طرف وقتى كه مناجاتشان را مى‌بينيم، مناجاتى كه در ماه شعبان هست و من در نظر ندارم كه در هيچ يك از ادعيۀ گفته شده باشد كه ادعيه مال همۀ ائمه است. اين دعاى شعبان، مناجات شعبان، مناجات همۀ ائمه است و در اين، مسائل بسيار هست، معارف بسيار هست و ادب اينكه انسان چه جور بايد با خداى تبارك و تعالى مناجات كند. ما غافليم از اين معانى كه وضع چى است. شايد بعضى از جُهّال ما هم اينطور اعتقاد دارند كه اين ادعيۀ وارد شده و اين چيزهايى كه از ائمه وارد شده است اينها تشريفات است. مى‌خواهند ما را ياد بدهند و حال اينكه مسئله اين نيست، مسئله اين است كه در مقابل خدا ايستادند آنها، آنها مى‌دانند كه در مقابل چه عظمتى ايستادند، آنها معرفت دارند به خداى تبارك و تعالى و مى‌دانند چه كنند و مناجات شعبانيه از مناجاتهايى است كه اگر يك نفر انسان دلسوخته، يك عارف دلسوخته ـ نه از اين عارفهاى لفظى ـ بخواهد اين را شرح كند و شرح كند از براى ديگران، بسيار ارزشمند است و محتاج به شرح است، چنانچه همۀ ادعيۀ ائمه ـ عليهم السلام. الگوپذيرى از انبيا و ائمه (ع) در مبارزه با ظلم شما ـ در مناجات حضرت ـ در دعاى عرفۀ حضرت سيدالشهدا ملاحظه مى‌كنيد كه چه مسائلى در آن هست و ما ازش غافل هستيم. ماه شعبان اين خصوصيت را دارد كه الآن عيد نوروز ما در آستانۀ ولادت حضرت سيدالشهدا است و دنبال او ولادت حضرت مهدى ـ عليه السلام ـ كه آن هم در 15 شعبان واقع شده است. بنابراين تقريباً بايد ما بگوييم كه يك حجتى است بر ما اين دو ولادت و اين واقع شدن اين روز شريف و اين روز نوروز در يك همچو آستانه‌اى كه اين دو بزرگوار كه هر دو ـ اقامۀ عدل ـ براى اقامۀ عدل هستند؛ سيدالشهدا ـ سلام اللّه‌ عليه ـ كه همۀ عمرش را و همۀ زندگى‌اش را براى رفع منكر و جلوگيرى از حكومت ظلم و جلوگيرى از مفاسدى كه حكومتها در دنيا ايجاد كردند، تمام عمرش را صرف اين كرد و تمام زندگى‌اش را صرف اين كرد كه اين حكومت، حكومت جور بسته بشود و از بين برود؛ معروف در كار باشد، منكرات از بين بروند. حضرت صاحب ـ سلام اللّه‌ عليه ـ و ارواحنا فداه ـ هم كه تشريف مى‌آورند براى همين معناست. تمام انبيا كه قيام كرده‌اند در عالم طبيعت ـ حالا معانى‌شان كه، معارف غيبيه‌شان را خدا مى‌داند ما نمى‌دانيم، اما در عالم طبيعت ـ وقتى زندگى اينها را مى‌بينيم از اول مقابله با طاغوت بوده است. بنابر اين معنا بوده و اين بايد سرمشق بشود از براى مسلمانها، كسانى كه واقعاً مسلمان هستند و واقعاً علاقه‌مند به اهل بيت عصمت هستند و به پيغمبر اسلام هستند و از هر مذهبى كه هستند، علاقه‌مند به آن مذهبشان هستند، بايد ببينند كه صاحب مذهب چه كرده است؛ موسى‌بن عمران چه كرد، در زندگى‌اش چه كرد، حضرت ابراهيم در زندگى‌اش چه كرد، تمام اينها قيام كردند در مقابل جور، در مقابل ظلم، همه، قيامشان اين معنا بود. ما سر مشق بايد بگيريم از اينها و ما بايد قيام كنيم در مقابل ظلم؛ مسلمانها بايد در مقابل جورها، در مقابل ظلمها، در مقابل منكرات قيام كنند، همان طورى كه ملت شريف ايران بحمداللّه‌ قيام كرد و مى‌شود گفت كه اين انقلاب كه در اين دعاى شريف واقع شده است كه «يا مقلب القلوب»، در جوانهاى ما واقع شده است؛ اينها الآن برگشتند از يك حالى به حال ديگرى و حال نويى پيدا كرده‌اند. و در اين ماه كه ماه شعبان است بايد ما توجه به اين معنا بكنيم كه ما بايد چه بكنيم، با اين طاغوتها بايد چه بكنيم؟ بايد همان طورى كه سيدالشهدا ـ سلام اللّه‌ عليه ـ تمام حيثيت خودش، جان خودش را و بچه‌هايش را، همه چيز را در صورتى كه مى‌دانست قضيه اينطور مى‌شود، كسى كه فرمايشات ايشان را از وقتى كه از مدينه بيرون آمدند و به مكه آمدند و از مكه آمدند بيرون حرفهاى ايشان را مى‌شنود همه را، مى‌بيند كه ايشان متوجه بوده است كه چه دارد مى‌كند، اين جور نبود كه آمده است ببيند كه، بلكه آمده بود حكومت هم مى‌خواست بگيرد، اصلاً براى اين معنا آمده بود و اين يك فخرى است و آنهايى كه خيال مى‌كنند كه حضرت سيدالشهدا براى حكومت نيامده، خير؛ اينها براى حكومت آمدند، براى اينكه بايد حكومت دستِ مثل سيدالشهدا باشد، مثل كسانى كه شيعۀ سيدالشهدا هستند باشد؛ اصل قيام انبيا از اول تا آخر اين بوده است. در طبيعت قيام انبيا ـ قيام مسلحانه يا غيرمسلحانه ـ در مقابل همۀ كسانى كه به جور داشتند مردم را از بين مى‌بردند باشد. لزوم مقابلۀ مسلمين جهان با ظالمين و ما امروز مبتلاى به اين معنا هستيم، مسلمانها مبتلاى به اين معنا هستند، مسلمانها مى‌بينند كه اين دولتهاى بزرگ، اين قدرتهاى بزرگ و اين كسانى كه اذناب آنها هستند، كسانى كه فرمانبر آنها هستند الآن با مسلمين، با مردم، با مستضعفين، حتى با آن كسانى كه مال خودشان است چه مى‌كنند. تمام اينها ظاهر مى‌گويند كه ما اقامۀ عدل مى‌خواهيم بكنيم، اما چه عدلى؟ عدل امريكايى، عدل امريكايى يعنى چه؟ يعنى هركس خاضع به من شد، آن يك چيزى است كه ما او را قبولش داريم، هركس منافع مملكتش را به ما داد ما او را قبول داريم! از آن ور شوروى هم همين است، همۀ اين قدرتهاى بزرگ اينطورى هستند و ما بايد در مقابل تمام اينها بايستيم، همان طورى كه جوانهاى ما بحمداللّه‌ الآن در جبهه‌ها اين پيروزيها را، اين پيروزيهاى بزرگ را به دست آوردند، بايد تا آخر اين مطلب باشد، بايد هيچ درش سستى نشود تا وقتى كه ان‌شاءاللّه‌ علم را به دست صاحب علم بدهند. بنابراين عيد نوروز ما، يك عيد نوروزى است كه در يكوقتى واقع شده است كه حجت بر ماست و او اين است كه زندگى سيدالشهدا، زندگى حضرت صاحب ـ سلام‌اللّه‌ عليه ـ زندگى همۀ انبياى عالم، همۀ انبيا از اول، از آدم تا حالا همه‌شان اين معنا بوده است كه در مقابل جور، حكومت عدل را مى‌خواستند درست كنند ـ حكومت ـ و مع‌الأسف به قدرى به گوش ما خواندند، به قدرى به گوش ملت ما خواندند، به گوش ملتهاى ضعيف خواندند كه حكومت به شما چه كار دارد، شما برو نمازت را بخوان، شما مسجدت را برو، همين! البته، ما اگر فقط مسجد برويم و دعا بكنيم و بعد هم دعا به ـ عرض بكنم كه ـ آن بزرگان چه بكنيم، همه با ما خوب مى‌شوند! اما وظيفه اين است كه ما برويم مسجد بنشينيم دعا بخوانيم يا وظيفه اين است كه ما بايد قيام بكنيم؟ وظيفه اين است كه ما همه بايد همه چيز خودمان را در راه اسلام فدا بكنيم، چنانچه اولياى ما اين كار را كردند. و امروز شما مى‌بينيد كه اين صدام را كه بحمداللّه‌ سيلى خورده است و الآن محو اين سيلى است، الآن نمى‌فهمد دارد چه مى‌كند؛ شما ببينيد كه اينهمه پيروزى‌اى كه واقع شده، اصلاً اين انكار مى‌كند كه اينجا چيزى واقع شده، اين نمى‌فهمد كه فردا اين خبرنگارها، اين خارجيها مى‌آيند مى‌روند آنجا مى‌بينند چه خبر است. اين يك همچو حيوانى است كه مملكت خودش را، افراد خودش را، اشخاصى كه مربوط به خودش هستند، آنها را بمباران مى‌كند، بمباران شيميايى مى‌كند كه بايد پاسدارهاى ما به داد آنها برسند. تقدير و تجليل از فداكاريهاى ملت من بايد تشكر كنم از اين ملت، اين ملت شريف خودمان و خصوصاً از اين كسانى كه در جبهه‌ها مشغول هستند يا پشت جبهه‌ها مشغول به اين هستند كه آنها را كمك كنند، ما بايد تشكر كنيم از اينها و خصوصاً از اين جوانهايى كه همه چيزشان را در راه اسلام دادند. شما ملاحظه مى‌كنيد كه اشخاصى مى‌آيند اينجا، همه چيزشان را كأنّه دادند، مع‌ذلك مى‌گويند كاش كه ما يك بچۀ كوچكى كه داريم بزرگ بشود، برود جنگ بكند، اينها حجت بر ما هست، اينها حجت بر آن اشخاصى هست كه تو خانه نشستند و نق مى‌زنند، تو خانه نشستند و به مردم تزريق مى‌كنند كه نه، نرويد جايى؛ خدا ان شاءاللّه‌ بيدار كند اينها را، خداوند ان شاءاللّه‌ اشخاصى را كه مخالفت مى‌كنند يا از روى عمد يا از روى ـ عرض مى‌كنم ـ نفهمى مخالفت مى‌كنند، اينها را بيدار كند و اينها را در اين سال نو تجديد كند. و خداوند ان شاءاللّه‌ اين اسراى ما را، اين كسانى كه محبوب ما هستند، محبوب ملت ما هستند، اين معلولين را، اين اسرا را و اين تمام كسانى كه در آنجا دربند هستند، همۀ اينها را خداوند ان شاءاللّه‌ آزاد كند و ما را هم به وظيفۀ خودمان آشنا كند. و اى كاش كسى مى‌آمد و اين ادعيۀ ائمه ـ عليهم السلام ـ را ترجمه مى‌كرد، اين را شرح مى‌كرد، اين ادعيه خيلى محتاج به شرح است. و ما اگر اين ادعيه را بتوانيم يك اشخاص عارفى، عارف صحيح، دلسوخته پيدا بشود كه اينها را براى مردم تشريح بكند، همه چيز در اينها هست، در عين حالى كه دعاست. شما ادعيۀ حضرت سجاد را مى‌بينيد، دعاست اما چه مى‌كند در اين دعاها! هم معنويات هست، هم قضيۀ حكومت هست، همه چيز هست، هم از بين بردن حكومت ظلم است، چنانچه سيرۀ همۀ ائمه ـ عليهم السلام ـ بر اين بوده و ما به قدرى در گوشمان خواندند كه بابا برويد سراغ كارتان، كار نداشته باشيد به حكومت، كه حتى اشخاص كه آگاه هم بودند، اينها هم بازى خورده بودند. من بعضى از اشخاصى كه ازشان هيچ توقع نداشتم، در سابق [فعّال] بودند، ... داخل در اين مسائل ما بودند، لكن مع‌ذلك، اينها مى‌گفتند آخر ما چه كار داريم به اين كار، حالا آنها مى‌خواهند اين كار را بكنند، اين كار آنهاست، ما كار ديگر داشته باشيم. اين يك همچو چيزى بود كه ما را بازى داده بودند و مردم الآن بايد بدانند كه هر مطلبى را كه اين خارجيها مى‌گويند تمام مطالب اين خارجيها براى گول زدن ماهاست، گول زدن همۀ ماست. كسانى هم كه تابع آنها هستند مطالبى مى‌گويند، براى اين است كه ما را باز به دامن آنها بيندازند. و ما بايد بيدار باشيم و هوشيار باشيم و هيچ وقت لغزش پيدا نكنيم. خداوند ان شاءاللّه‌ اين ملت ما را بيدار كند و بيدارتر. خداوند ان شاءاللّه‌ مردم ما را به سلامت، عزت برساند، به مقاصد خودشان، كه آن مقصد، مقصد اسلام است و كوتاه كردن دست تمام كسانى كه ظالم هستند. ان شاءاللّه‌ خداوند اين عيد را بر همۀ ما، بر همۀ مسلمين، بر همۀ مستضعفين مبارك كند. والسلام عليكم و رحمة‌اللّه‌ و بركاته

عنوان :

اقامه عدل، مهمترین انگیزه قیام سیدالشهدا

مرجع :

صحیفه امام (۲۱) صفحه ۲۷

مکان :

تهران، جماران

تاریخ :

۱۳۶۷-۰۱-۰۱

مخاطبین :

(ملت ایران)