عنوان :
...
کتاب :
...
منبع :
...
تاریخ :
...
گوینده :
...
مکان :
...
بسم اللّه الرحمن الرحيم تحقق احكام اسلام، هدف اصلى من اميدوارم كه همۀ ما پاسدار اسلام و از نگهبانان دين مبين اسلام باشيم؛ و شما برادران را خداى تبارك و تعالى در جزو پاسداران اسلام و دوستان اهل بيت ـ عليهمالسلام ـ ثبت كند. البته همۀ اقشار ملت در اين نهضت شركت داشتند؛ و شما پاسدارها در اين نهضت شركت داشتيد. جوانان ما همه در اين نهضت شريك بودند، و اميدوارم از اين به بعد هم به اين شركت باقى بمانند. مهم اين است كه ما تكليف حال و آينده را بدانيم. آنچه گذشته است بحمداللّه خوب گذشت؛ لكن آنچه مهم است اين است كه تكليف ما در حال چه است، و در آينده. ما باز جمهورى اسلامى را به آنطور كه مىخواهيم تحقق پيدا نكرده. البته الآن رژيم فعلى به حسب رفراندمى كه شد رژيم جمهورى اسلامى است؛ لكن ما مقصودمان نبود كه فقط رأى بدهيم به جمهورى اسلامى و برويم كنار؛ ما جمهورى اسلامى را مىخواهيم كه احكام اسلام در آن جمهورى تحقق پيدا بكند. احكام اسلام در سرتاسر كشور؛ و انشاءاللّه در سرتاسر بلاد مسلمين؛ و اميد است كه سرتاسر كشورهاى همه جا باشد. آزادى در اسلام آنچه كه مورد نگرانى هست فىالجمله اين است كه الآن كه شما آقايان و همۀ اقشار احساس يك آزادى كرديد و آزاد هستيد، ببينيم كه آيا آزادى كه ما الآن داريم با اين آزادى چه مىكنيم. ما الآن از قيد و بندى كه رژيم سابق داشت آزاد هستيم؛ ولهذا آزادانه شما پيش ما آمديد و سابقاً نمىتوانستيد؛ و ما هم آزادانه با شما صحبت مىكنيم، و شما هم با ما صحبت مىكنيد؛ لكن ما با اين آزادى بايد چه بكنيم؟ آيا حالا كه آزاد هستيم ديگر تمام قيد و بندها را كنار بگذاريم؟ به مجرد اينكه آزاد شديم هرچه مىخواهيم بگوييم؟ هرچه مىخواهيم بنويسيم؟! هر كارى مىخواهيم بكنيم؟ اين است معناى آزادى كه در جمهورى اسلامى است، كه قيدها و بندها ديگر برداشته بايد بشود؟ هركس هرچه مىخواهد بگويد؟ ولو ضد ملت باشد، ولو ضد اسلام باشد، ولو برخلاف قرآن مجيد باشد؟ يا نه، آزادى كه مىخواهيم ما، آن آزادى كه اسلام به ما داده است، حدود دارد آزادى. آزادى در حدود قانون است. همه جاى دنيا اينطور است كه آزادى كه هر ملتى دارد، در حدود قانون آزادى دارد. نمىتواند كسى به اسم آزادى قانون شكنى بكند. آزادى اين نيست كه مثلاً شما بايستيد در كوچه به هركس رد مىشود يك ناسزايى بگوييد خداى نخواسته؛ يا با چوب بزنيد او را: «من آزادم!» آزادى اين نيست كه قلم را برداريد و هرچه دلتان مىخواهد بنويسيد، ولو بر ضد اسلام باشد، ولو بر ضد قانون باشد. خطر سوء استفاده از آزادى الآن اين آزادى را خداى تبارك و تعالى كه به ما عنايت كرده است، ما را براى اين آزادى امتحان مىكند. يكوقت نمىتوانستيد كارى بكنيد، حالا خدا به شما اين عنايت را فرموده است كه آنهايى كه جلوى آزادى شما را گرفته بودند، آنها را از اين مملكت اخراج كرد. حالا كه اخراج كرد و آزادى به شما عنايت فرمود، شما را با اين آزادى امتحان مىكند. نعمتهاى خدا امتحان است براى بندگان خدا. ببينيم كه آيا اين نعمتى كه خدا به ما عنايت كرده است، اين نعمت را كفران مىكنيم، يا شكر اين نعمت را مىكنيم. كفران اين است كه آزادى را ما وسيلۀ كارهاى زشت قرار بدهيم. «من آزادم، هر كارى مىخواهم مىكنم» ولو...! شكر نعمت اين است كه اين آزادى را صرف بكنيم در آنچه كه خداى تبارك و تعالى امر فرموده است. اين آزادى كه خدا به ما عنايت فرموده است، و يك هديۀ الهى است، اگر چنانچه شما خيانت به اين آزادى و اين هديۀ خدا بكنيد، ممكن است خداى تبارك و تعالى هديۀ خودش را پس بگيرد از ما، و ما باز برگرديم به آن حالى كه سابق بوديم. بايد همۀ ما توجه به اين معنا داشته باشيم كه از اين آزادى سوء استفاده نكنيم. گرانفروشى يكى از سوءاستفادههاست، كه كسى بگويد من آزادم، حالا هرچه دلش مىخواهد به اين مستمندها اجحاف بكند و قيمتها را بالا ببرد و بازار را به وضع طاغوتى درست كند. اجحاف در معاملات، بىانصافى در معاملات يك امرى نيست كه عقل انسان بپذيرد، و خداى تبارك و تعالى راضى باشد به اين معنا. بايد بازارها را يك بازارهاى اسلامى بكنيد. تفاوت جمهورى اسلامى با جمهورى دمكراتيك جمهورى اسلامى همه چيزش بايد اسلامى باشد؛ اداراتش بايد اسلامى باشد؛ تحول لازم دارد؛ حالا باز نيست. دادگسترى بايد اسلامى باشد، قضات بايد قضاتى كه اسلام تعيين كرده است باشند؛ تا حالا نشده است اين. فرهنگ بايد يك فرهنگ اسلامى باشد؛ و از اين فرهنگ وابسته و استعمارى بيرون بيايد؛ و حالا نشده است باز. الآن بازار، كه در دست بازاريهاى به ظاهر متدين است، به اسم اينكه حالا ديگر كسى نيست كه به ما فشار بياورد و بگويد نرخ كذا، نبايد اجحاف بكنند. با حاكم وقت است كه جلوگيرى كند؛ و ما ممكن است اجازه بدهيم جلوگيرى كنند از يك اجحافاتى كه مىشود در بازار. «ما آزاديم هروئين بفروشيم، آزاديم ترياك بفروشيم، آزاديم قمارخانه باز كنيم، آزاديم شرابخانه باز كنيم، شرابفروشى باز كنيم»! همچو «آزادى» نيست. اين آزاديها يك آزاديهاى غربى است كه اينطور چيزها را مىآورد. آزادىاى كه در اسلام است در حدود قوانين اسلام است. آن چيزى كه خدا فرموده است نبايد بشود، شما آزاد نيستيد كه اقدام كنيد به آن. همچو آزادى نيست كه كسى بخواهد قمار كند، بگويند «آزاد است، خودش مىداند»! بله، اگر چنانچه آزادى دمكراتيك بود و جمهورى، جمهورى دمكراتيك بود، آن آزاديها به حسب قاعدهاش هست. هركس دلش مىخواهد كه دكان شرابفروشى باز كند، باز كند؛ اگر دلش مىخواهد هم، قمارخانه باز بكند. مراكز فحشا هيچ مانعى با جمهورى دمكراتيك ندارد. اينها كه جمهورى دمكراتيك مىخواهند اين را مىخواهند. يك همچو آزادى را مىخواهند. و ما كه عرض مىكنيم جمهورى اسلامى، اين است كه روى قواعد اسلام بايد باشد. بايد مراكز فحشا بسته بشود. جوانهاى ما به مراكز فحشا وارد نشوند. خيانت دودمان پهلوى به نسل جوان جوانهاى ما را بد بار آوردند؛ هروئينى بار آوردند، ترياكى بار آوردند، قمارباز بار آوردند، شرابخوار بار آوردند و يك صدمۀ بزرگى به كشور ما زدند كه نيروى انسانى را از ما گرفتند؛ نيروهاى انسانى را هدر دادند. بايد در جمهورى اسلامى، نيروهاى انسانى محفوظ بماند. نيروى انسانى صرف يك امر صحيح بشود تا كشور ما نجات پيدا بكند. ما الآن يك كشورى داريم كه سالهاى طولانى و خصوصاً در اين پنجاه و چند سالى كه اين پدر و پسر غير صحيح، اين پدر و پسر جنايتكار، در اين مملكت حكومت كردند، نيروى انسانى ما را از بين بردند. الآن شما بايد چراغ برداريد و بگرديد دوره كه انسان پيدا بكنيد! نگذاشتند انسان پيدا بشود. دانشگاهها را نگذاشتند دانشگاه اسلامى باشد، دانشگاه انسانى باشد. مدارس ما را نگذاشتند درست ما درس بخوانيم. فشارها، اختناقها در آن زمان، در اين زمان؛ هر كدام به يك شكلى. جوانهاى ما را برايشان مراكز فحشا تهيه كردند؛ و تشويق كردند به اين مراكز فحشا. مراكز فحشا را مىگويند بيشتر از كتابخانه هست! و همين طور هم هست. حالا انشاءاللّه اميدوارم جلوگيرى شده باشد. در هر صورت، اين صدمهاى كه به ايران خورد از حيث نيروى انسانى، بيشتر [از] آن صدماتى است كه از حيث اقتصاد خورد، از حيث جهات ديگر خورد. اقتصاد زود قابل جبران است؛ اما نيروى انسانى سالهاى طولانى لازم است تا يك انسانى به رشد انسانى برسد. و من اميدوارم كه همان طورى كه شما پاسدارهاى اسلام هستيد، پاسدارى از خودتان هم بكنيد، پاسدارى از نفس خودتان بكنيد؛ نگذاريد نفس سركشى بكند، هر كارى مىخواهد بكند. مهار كنيد نفس خودتان را كه تابع اسلام باشد. هرچه خدا مىخواهد عمل بكنيد. خداوند به همۀ شما توفيق عنايت كند. انشاءاللّه اين مملكت به سروسامان برسد، و همه سعادتمند باشيد. خدا حفظتان كند.
عنوان :
تشریح «آزادى» و ابعاد آن در حکومت اسلامى
مرجع :
صحیفه امام (۸) صفحه ۱۴۶
مکان :
قم
تاریخ :
۱۳۵۸-۰۳-۲۳
حضار :
پاسداران و بازاریان تهران