عنوان :
...
کتاب :
...
منبع :
...
تاریخ :
...
گوینده :
...
مکان :
...
بسم اللّه الرحمن الرحيم حق پيروز است گفتيد حق پيروز است. حق پيروز است. و ما مادامى كه در مسير حق باشيم، پيروز هستيم و باطل منكوب است. و مادامى كه در طريقِ باطل است، منكوب خواهد بود. مواجهه حق و باطل در اين زمانى كه ما بوديم اين دو مطلب را ثابت كرد؛ ملت حق بود، و مقابل ملت صفوف باطل. باطل مجهز به همۀ جِهاز نظامى و جنگى، و حق بدون اينكه از جهازات جنگى ظاهرى و از ساز و برگ جنگى برخوردار باشد، با مجهز بودنش به ايمان و حق، پيروز شد. پس حق پيروز است، ما شاهد بوديم او را. شما حق بوديد كه فرياد مىكرديد ما اسلام را مىخواهيم و كفر و شرك و چپاول و زورگويى را نمىخواهيم. آنها باطل بودند و در مقابل شما ايستاده بودند، و مىخواستند آن رژيم را حفظ كنند. هم قدرتهاى داخلى، و هم قدرتهاى عظيم خارجى، و هم وابستگان داخلى ـ چه از اهل قلم و بيان، و چه از اهل عمل و ساز و برگ جنگى ـ معذلك، ملت ما با قدرت «اللّهاكبر» بر اين ساز و برگهاى بزرگ جنگى آنها غلبه كرد و پيروز شد. و حق پيروز شد، و هميشه حق پيروز است. لكن ما بايد فكر اين باشيم كه مسيرمان مسير حق باشد. ملت ما در يك جنبش اسلامى، كه همۀ قشرها را گرفته بود، زنها، مردها، بچهها، بزرگها، در خيابان ريختند، و با نداى حق و ارادۀ مصممِ حقطلبى غلبه كردند بر باطل و پيروز شدند بر باطل. اگر اين مسير حق را حفظ بكنيد، ملت ما اين مسير را حفظ بكند، پيروز خواهد بود براى اينكه حق هست. و اگر خداى نخواسته انحرافى از حق پيدا بشود، حق پيروز است؛ لكن ما حق نيستيم. قاعدۀ «حق پيروز است» صحيح است. موسى ـ عليهالسلام ـ با يك عصا غلبه كرد بر فرعون. و پيغمبر ـ صلىاللّه عليه و آله و سلم ـ با دست خالى، با يك عدّۀ معدود، بىساز و برگ، هيچ چيز نداشتند ـ منزل هم نداشتند، يك عدهاى بودند كه توى مسجد ـ آنهائى كه ـ «اصحاب صُفَّه» يك دستهاى بودند كه از باب اينكه هيچ منزل نداشتند، هيچ چيز نداشتند، آمده بودند همه با هم توى مسجد، يك گوشهاى از مسجد را منزل قرار داده بودند. و «اصحاب صُفّه» به ايشان مىگفتند. در جنگها وقتى كه اينها مىرفتند، هر چند نفرشان يك دانه شمشير. آن هم چه شمشيرى! يك شمشيرى كه مناسب آن وقت بود، با ليف خرما آن را آويزان كرده بودند به خودشان. هر چند نفرشان هم يك اسب و يك شتر داشتند ـ لكن حق بودند، و حق پيروز است. همين عدّۀ معدودِ كم بر امپراتورى روم و ايران، كه آن وقت تمام عالم تقريباً معموره، 1
تحت نفوذ اين دو امپراتورى بود، غلبه كردند، شكست شان دادند. عدّه معدود، كم، لكن حق بودند و ايمان داشتند، با ايمان پيش بردند. حقانيت در اسلامى بودن در تمام شئون مادامى كه ما حق باشيم، پيروز هستيم. حق بودن به اين است كه ما همه چيزمان را اسلامى كنيم: عقايدمان عقايد اسلام باشد؛ ايمان را در قلبمان تقويت كنيم؛ اعمالمان را تطبيق بدهيم با اسلام، با قرآن؛ و اخلاقمان را مهذَّب كنيم، تطبيق بدهيم با اسلام. اگر اين طور بشويم، ما حقّيم، و حق هم پيروز است. ولو اينكه در ميدان كشته بشويم، ولو اينكه عقبنشينى كنيم، لكن پيروزيم؛ براى اينكه مكتبمان پيروز است، حق است، و حق پيروز. كوشش كنيد كه مسيرتان همان مسير حق باشد. امروز كه ملت ما بحمداللّه قدرتهاى بزرگ را كنار زده و قدرت، دست دولت و ملت آمده است، كوشش كنند، هم دولت، و هم ملت، هم دادگاهها، و هم پاسدارها، و هم شهربانيها، و هم لشكريها، كشوريها، ادارات، همه، كه مسيرشان را همان مسير حق قرار بدهند تا پيروز بشوند. روز شكست؛ روز كنارهگيرى از حق آن روزى كه ديديد ما خداى نخواسته رو به شكست رفتيم، بدانيد كه از حق داريم كنار مىرويم. مادامى كه اين نهضت جلو رفت و همه با هم، بدون اينكه نظر بكنند به اينكه چه دارند و چه عايد من مىشود و ادارهام چه جور ادارهاى است، كسبم چه جور است، بدون نظر به اين، آن وقتى كه به خيابانها مىريختيد در مقابل تانك و توپها هيچ فكر اين نبوديد كه امشب وقتى بروم منزل، رختخوابم چه جورى است، نمىرفتيد منزل، يا شامم چه جورى است، شام هم نمىخورديد، در فكر اين بوديد كه حق را غلبه بدهيد بر باطل، و حق بوديد و غلبه داديد. حالايى كه بحمداللّه يك پيروزى نِسْبى دستتان آمده است و قدرت به دست شما آمده است، بايد فكر اين باشيد كه حق را اجرا بكنيد. اگر قدرتمند در اين زمان بخواهد با قدرت خودش قدم بردارد و ملاحظۀ حق را نكند، اين باطل مىشود. و باطل منكوب است در مقابل حق. ارادۀ حق و تحوّل روحى جوانان فكر اين باشيد كه اين نهضت تا اينجا كه آمده است با كلمۀ حق، با ارادۀ حق، با تحولى كه در جوانهاى ما، چه زن و چه مرد، پيدا شد كه شهادت را آرزو مىكردند ـ و حالا هم مىكنند و حالا هم بعضى از خانمها مىآيند مىگويند شما دعا كنيد ما شهيد بشويم. بعضى از برادرها مىگويند كه دعا كنيد ما شهيد بشويم ـ اين تحول روحى و فكرى كه در ملت ما ـ همۀ طبقاتش ـ پيدا شد، و همه هم يك مطلب را دنبال كردند و آن جمهورى اسلامى، اين باعث پيروزى شد، براى اينكه حق بود، و حق پيروز است. اين را بايد حفظ بكنيد. من كه اينجا نشستم و شما كه در ادارات يا در جاهاى ديگر هستيد ـ و من از شما تشكر مىكنم كه وقتى كه پاريس بوديم، اين مخابرات به ما خيلى كمك كردند، مطالب ما را در عين حالى كه آن وقت همه چيز تحت قدرت آنها بود و تحت كنترل بود، حتى آن وقتى كه تعطيل هم كرده بودند، اينها حرفهاى ما را مىرساندند به همه جا، من خيلى از ايشان تشكر مىكنم، و آنها هم سهم بزرگى در پيروزى ما داشتند و پيروزى خودشان، لكن بايد اين مطلب حفظ بشود ـ شما هر جا هستيد، ما هر جا هستيم، آن كارى كه انجام مىدهيم، آن كار، كارِ حق باشد. دنبال حق برويم، دنبال اين نرويم كه يك كارى پيدا كنيم منفعتش زياد باشد؛ يك كارى بكنيم عنوانش زياد باشد. اين منفعتها و اين عنوانها و همۀ اينها از بين خواهد رفت، آنكه باقى مىماند حق است كه باقى مىماند. كارى بكنيد كه اين حق را حفظ بكنيد؛ و اين نهضت را با اجتماع و با حق جلو ببريد. و من اميدوارم كه اين حق محفوظ بماند. و همۀ شما مؤيد و موفق باشيد، و اين نهضت را به جلو ببريد و پيروز كنيد انشاءاللّه. خداوند همۀ شما را سلامت نگه دارد و حفظ كند؛ و ما و شما را در راه حق هدايت كند. و سلام بر همۀ شما؛ انشاءاللّه.
عنوان :
بیان حقانیت و آثار آن حفظ مسیر حق
مرجع :
صحیفه امام (۱۰) صفحه ۲۲۶
مکان :
قم
تاریخ :
۱۳۵۸-۰۷-۱۰
حضار :
اعضاى انجمن اسلامى کارکنان بىسیم مخابرات مرکز تهران