عنوان :
...
کتاب :
...
منبع :
...
تاریخ :
...
گوینده :
...
مکان :
...
مصاحبهكننده: خبرنگار خبرگزارى فلسطينى وفا سؤال: [مولانا الامام، بدون شك زندگى طولانى شما پر از تجربههاى مختلف و تغييرات و تحولاتى بوده است، و اين سبب شده است كه امروز از موضع قوى با مسائل برخورد كنيد و خواستهها و نظرات خود را خيلى واضح بيان نماييد. مضافاً بر اينكه ميليونها نفر از مردم ايران از رهبرى شما در مبارزۀ خود برخوردارند. از حضورتان تقاضا داريم كه مهمترين مراحل اين تجربههاى تاريخى و آثار آنها را كه در خط امروزى مبارزۀ شما تبلور يافته است، بيان نماييد.] جواب: پيش از بيان تجربيات دورانى كه من خودم شاهد آن بودهام، تذكر و توضيح يك نكته لازم است. و آن اينكه نهضت موجود ملت ايران، همچنان كه بارها گفتهام يك نهضت صد درصد اسلامى است و خط مشى و هدفها و راههاى آن از اسلام الهام مىگيرد. اگر ملت ايران حاضر به سازش با شاه نيست، كه يك فرد ظالم و جنايتكارى است، به اين دليل است كه اسلام اجازه نمىدهد كه ظالمى بر مردم حكومت كند. ملت ايران، با رژيم سلطنتى مخالف است، زيرا رژيمى است تحميلى كه هرگز متكى به آراى ملت نبوده و از اين جهت به شكل بنيادى، مخالف با اراده و خواست مردم است، و خود را موظف به تأمين هدفها و خواستههاى مردم نمىداند و حكومت چنين رژيمى، حكومت طاغوتى است و اسلام اطاعت از اين حكومت را بر مردم حرام كرده و مبارزه با حكومت طاغوتى را واجب شمرده است. و اين مبارزه، از ابراز تنفر از ظلم كه پايينترين مرتبۀ نهى از منكر است، شروع شده، تا قتال و جنگ با دشمن ادامه دارد، تا ظلم و ظالم از بين برود و حكومت عدل اسلامى مستقر گردد. و اگر ملت ايران عليه تسلط اجانب مبارزه مىكند، باز هم از اسلام دستور مىگيرد، زيرا مردم مسلمان حق ندارند كه غير مسلمين را در امور خود دخالت بدهند، كه مسلط بر سرنوشت آنان شوند. و واجب است كه با اين مسلط مبارزۀ اسلامى كنند، تا استقلال جامعۀ خود را به دست بياورد. و نسبت به تجربههاى عمر خودم، ما مىبينيم كه رضاخان كه هيچ گونه صلاحيت حكومت را نداشت، به زور اجانب و برخلاف ميل ملت، بر مردم ايران تحميل شد و با روى كار آمدن رضاخان اين سه اصل اسلامى در امر حكومت پايمال شد، اول اصل لزوم عدالت در حاكم اسلامى و دوم اصل آزادى مسلمين در رأى به حاكم و تعيين سرنوشت خود و سوم اصل استقلال كشور اسلامى از دخالت اجانب و تسلط آنها بر مقدرات مسلمين. و اگر در آن روز براى احياى اين سه اصل اسلامى اقدام شده بود، كار به اينجا نمىكشيد، و ديدهايم كه رضاخان چه جناياتى نسبت به كشور اسلامى و ملت مسلمان ايران مرتكب شد. بعد از سقوط رضاخان، پسرش محمدرضاخان سرِ كار آمد و برخلاف اصول سهگانۀ فوق، حكومت را در دست گرفت و در آن موقع هم قدرتى نداشت. از اين جهت به خواستههاى جزئى مردم كه پدرش ناديده گرفته بود، تن داد و بعد كه مسلط شد، جناياتى مرتكب شد كه دست كم از پدرش نداشت. و در 25 سال پيش كه شاه ضعيف شد و فرار كرد، 1
اگر مخالفين در آن روز به اين اصول سه گانۀ اسلامى توجه مىكردند و كار شاه را يكسره مىكردند به اينجا نمىكشيد. و ديديم كه شاه بعداً مسلط شد و در اين 25 سال و بخصوص در اين پانزده سال اخير جناياتى مرتكب شده است كه روى مغولان و چنگيزها را سفيد كرده است، كه ابعاد جناياتش در بيان نمىگنجد. و از اين رو در اين مرحلۀ حساس، ملت ايران تصميم گرفته است كه متكى به اسلام و با الهام از اصول مترقى اسلام، نهضت خود را به پيش برد و بر اساس قواعد و ضوابط اسلامى، جامعه خود را از نو بنا كند و هيچ گونه سازش و راه ميانه و امثال اين توهمات را نپذيرد. ــ [در سال 1948 فلسطين غصب شد و با همكارى دولتهاى بزرگ استعمارى، خواب صهيونيستى تحقق يافت. اين فاجعه بر مردم ايران چه تأثيرى در آن زمان گذاشت؟ و چه عكسالعملى داشت؟] ــ بحق بايد گفت كه غصب فلسطين به دست اسرائيل متجاوز و با همكارى دولتهاى بزرگ استعمارى، براى همۀ مسلمين و نيز براى مسلمانان ايران فاجعه بود، فاجعهاى بسيار دردناك. و بايد گفت متجاوز اصلى در اين فاجعه همان دولتهاى استعمارى آن زمان بودند كه اين توطئه را عليه مسلمين در اين منطقه طرحريزى كردند و كشورهاى اسلامى از دست ابرقدرتها مصيبتهاى زيادى ديدهاند و اين هم يكى از مصايب بزرگ بود، منتها به دست صهيونيستها. ملت ايران ـ نه شاه و دولت او ـ به دليل احساس عميق اسلامى خود از دست رفتن فلسطين را به مثابۀ از دست رفتن پارهاى از پيكر خود مىدانست. و به همين دليل هميشه، علىرغم همكارى شاه و دولتهاى دستنشاندۀ او با اسرائيل، عميقترين احساسات پاك خود را نثار مبارزين فلسطينى كرده است. من بيش از پانزده سال است كه مكرر به همكارى شاه و دولت او با اسرائيل اعتراض كردهام. و چه بسيار از ايرانيان، از روحانى و غير روحانى به دليل اعتراض به تجاوزات اسرائيل، به زندان رفتهاند و شكنجه ديدهاند. و ما هميشه به عنوان يك وظيفۀ اسلامى تا حد امكان از فلسطين دفاع كردهايم و به خواست خدا هميشه در كنار ساير مسلمين به اين وظيفۀ الهى عمل خواهيم كرد. ــ [بايد دانست كه تجربۀ مصدق به همه ثابت كرد كه علل شكست را جستجو نمايند و نتيجتاً به گروههاى مختلف سياسى نشان داد كه بايد روش مبارزه را تغيير دهند. تقاضا داريم نتايجى را كه از اين تجربه گرفتهايد بيان نماييد. آنچنان تجاربى كه شما را در ايجاد اطمينان و رابطۀ محكم با ملت يارى نمود.] ــ من هميشه با روشهاى مسالمتآميز مخالفت كردهام، شاه به هيچ وجه نمىتواند و نبايد سلطنت كند. ــ [همان طور كه مىدانيد، انقلاب فلسطين در اوايل ژانويۀ سال 1965 شروع شد و پس از شكست 1967، قدرت و گسترش يافت. آيا اخبار آن به ملت ايران مىرسيد؟ به چه وسيلهاى؟] ــ آرى خبر مىرسيد. به همان وسيلهاى كه به ساير كشورها مىرسيد. البته رژيم ايران سعى مىكرد كه اخبار جنگ مسلمانان با كفار را به نفع كفار گزارش كند و اين كار را هميشه كرده است و هميشه اعراب را مشتى مردمى كه مسائل را درست درك نمىكنند، معرفى كرده است. رژيم، يكى از پشتيبانان بزرگ اسرائيل است. راديو ايران و وسايل ارتباط جمعى همه، چه آنها كه از خود رژيم است و چه آنها كه زير فشار رژيم بودند، به نفع اسرائيل كار مىكردند و اين ما بوديم كه از اول با تمام برنامهها مخالفت كرديم و اكنون نيز مىكنيم. ــ [در دهۀ 1960 شاه چيزى به نام «انقلاب سفيد» براى اصلاحات ارضى و تغييرات اجتماعى اعلان كرد. تقاضا داريم حقيقت اين نمايشنامه را بيان نماييد. بخصوص اينكه بعضى از وسايل تبليغاتى، اين روزها مثل «پارى ماچ» ادعا مىكنند كه يكى از علل انقلاب رجال دينى، حسادتشان نسبت به شاه به خاطر اين است كه زمينهاى ايشان را مصادره كرده است و نيز به خاطر اجراى اصول «انقلاب سفيد» است.] ــ شاه پس از سالها فكر و مشاوره با حاميان خارجىاش طرحى تهيه كرد كه هم بتواند ايران را به نفع خود و اربابانش غارت كند و هم به خيال خام خود، زمينۀ هرگونه انقلاب داخلى عليه خود را نابود كند. براى توجيه برنامههاى ضد ملى خود ابتدا موضوع اصلاحات ارضى را به ميان كشيد، به اين اميد كه دهقانان محروم و فقير ايران را به بهانۀ صاحب زمين شدن بفريبد و آنان را عليه مخالفين خود بسيج نمايد. البته اوج داستان غمانگيز شاه براى مردم ايران، اصلاحات ارضى بود. ولى مسئله آزادى زنان را هم به اين نقطۀ اوج بهاصطلاح انقلاب خود اضافه كرد و ساير مواد بهاصطلاح انقلاب سفيد، هر يك نيز در اين نمايش مبتذل نقش خاصى ايفا كردند. و اما نتيجه چه شد؟ نتيجه اينكه، كشاورز ايرانى كه فقير و محروم و گرفتار چنگال مالكين بزرگ، كه همه از قماش خودشان بودند، بود روز به روز بر فقرش افزوده شد، و سرانجام، براى لقمۀ نانى به شهرها روى آورد. شاه بلافاصله از اين بازار كار ارزان سوءاستفاده كرد و به بهانۀ صنعتى كردن كشور، راه را براى سرمايهگذاران خارجى و داخلى در مؤسسات صنعتى هموار كرد. و نيز همان مالكين بزرگ را مىبينيم كه امروز به صورت كارخانهداران بزرگ كه همه از وابستگان و سرسپردگان رژيم هستند ظاهر شدهاند. ديروز اگر كشاورز ايرانى براى كوچكترين تخلف از دستور ارباب ظالم خود، به زير شلاق مىرفت و اموالش تاراج مىشد، امروز هم كارگران براى به دست آوردن حقوق حَقۀ خود، زير فشار كارخانهداران به توسط مزدوران رژيم به گلوله بسته مىشوند. و در بعضى از روستاها كه روستاييانى كه حاضر به مهاجرت نشدند، چون داراى زمينهاى نسبتاً مرغوبى بودهاند، از خانههايشان آواره كردند و زمينهاى مرغوب را به نفع دربار و سرسپردگان دربار تصاحب نمودند. شاه براى ملت ايران دست به اصلاحات ارضى نزده است، بلكه طراح اصلاحات ارضى يعنى امريكا و ساير دول استعمارى اقدام به اصلاحات! كرده است، زيرا نتيجۀ اصلاحات ارضى شاه، اين شده است كه امروز در حدود نود درصد مواد غذايى ايران از خارج بخصوص از امريكا تأمين مىشود، و نتايج خانمانسوز اصلاحات شاه به همين جا تمام نمىشود. مزدوران شاه گفتهاند كه علماى مذهبى به دليل اينكه اصلاحات ارضى زمينهاى آنان را از دستشان بيرون برده، عليه شاه قيام كردهاند. كدام زمينها؟ كدام يك از علماى دينى از مالكين ايرانى بودهاند. زندگى علماى دينى كه با سادگى در حد مردم معمولى است، آيا نياز به زميندارى دارد؟! تمام دروغهاى شاه و حاميانش براى ملت ايران روشن شده است. ابعاد خيانت شاه در زمينۀ مسائل اقتصادى به اين مسائل تمام نمىشود. شاه از آزادى زنان صحبت مىكند. آزادى كدام زن؟! در ايران زنان باشخصيت كه خواستار حقوق انسانى خود هستند و اكثريت زنان ايرانى را تشكيل مىدهند، امروز همه عليه شاهند و سرنگونى او را خواستارند و همۀ آنان امروز مىدانند كه آزادى زن در منطق شاه يعنى به انحطاط كشانيدن زن از مقام انسانى او و در حد يك وسيله با او رفتار كردن. آزادى زن در منطق شاه، يعنى پركردن زندانها از زنان ايرانى كه حاضر نيستند به پستيهاى اخلاقى شاهانه تن بدهند. ــ [اين روزها، ملاحظه مىشود كه يكى از شعارهايى كه مردم در خيابانهاى شهرهاى ايران مىدهند و همچنين خود شما مىدهيد اين است كه كسانى كه مىكوشند سازش كنند خائن هستند. تقاضا داريم محتواى اين شعار و عواقب آن (سازش) را بيان نماييد.] ــ سازش با شاه يعنى سازش با ظالمى خائن و سازش با چنين موجودى، پيداست كه خيانت به ملت ايران و اسلام است. و اما راهحلهاى ميانه را قبلاً توضيح دادم كه چرا نمىپذيريم. ــ [آيا ممكن است از چگونگى روابط بين خود و مقاومت فلسطين گفتگو كنيد؟ معروف است كه بين شاه و اسرائيل روابط آشكارى در ميدانهاى مختلف برقرار است و بخصوص اينكه شاه، اسرائيل را به نسبت زيادى از طريق ارسال نفت كمك مىكند. تقاضا داريم بعد از آزادى ايران از حكم شاه، روابط خود را با اسرائيل بيان نماييد.] ــ همان طور كه قبلاً اشاره كردم، ما هميشه در حد امكانات و قدرتمان از برادران فلسطينى براى پايان دادن به تجاوز اسرائيل و آزاد كردن اراضى اسلامى از دست اسرائيل غاصب، حمايت مىكنيم و هرگز كمترين كمكى به اسرائيل نخواهيم كرد. ــ [دربارۀ جمهورى اسلامى با يك برداشت عمومى بگوييد و آيا روابط جمهورى اسلامى با دو كشور بزرگ چگونه است؟] ــ جمهورى اسلامى به اين معنى است كه قانون كشور را قوانين اسلامى تشكيل مىدهد، ولى فرم حكومت اسلامى جمهورى است. به اين معنى كه متكى بر آراى عمومى است. و روابط ما با تمام كشورها بر اساس احترام متقابل به طورى كه نه به آنها ظلم مىكنيم و نه به آنها اجازۀ ظلم را مىدهيم.
عنوان :
نهضت ایران، صد در صد اسلامى تشکیل اسرائیل و فاجعهاى دردناک
مرجع :
صحیفه امام (۵) صفحه ۲۵۵
مکان :
پاریس، نوفللوشاتو
تاریخ :
۱۳۵۷-۰۹-۲۴